بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۵ مطلب با موضوع «آرشیو موضوعی اس ام اس :: اس ام اس تنهایی» ثبت شده است

تنهایی یعنی کلی آغوش واست باز باشه ، اما تو  کسی رو بخوای که بهت پشت کرده... و این یعنی من.


هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعت تنهائیم را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
گریه پنهانیم را حس نکرد
در هجوم لحظه های بی کسی
درد بی کس ماندنم را حس نکرد
آن که با آغاز من مانوس بود
لحظه پایانیم را حس نکرد


بی هیچ دلیلی “به یادت هستم” تا نقض کنم قانونی را که علت می طلبد


چشمانی که خسته نمی شد از خیره شدن به تو
این روزها می بارد لحظه های بی تو بودن را
آشفته حال می جویمت
بارانی تر از همیشه…


تلخ منم،
همچون چای سرد
که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی …
تلخ منم؛
چای یخ
که هیچکس ندارد هوسش را …


برایت قهوه می ریزم
کمی‌ شیر
دو قاشق شکّر
میگذارم جلویت رویِ میز
گلدان گل را کنار تر می گذارم
تا بهتر ببینمت
قیافه ی جدی به خودم می گیرم
و با لهجه‌ای که حالا برایِ خودم هم بیگانه است می گویم
قهوه ات سرد می‌‌شود
هر کجا که هستی‌
زودتر به خانه بیا
و همانطور می نشی‌ ی ی ی ی نم تا تو یک روز بیایی…



به یادت هستم حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام کوچه ها را قدم بزنم…


یک روز دیگر بدون تو گذشت و دوباره یک قطره اشک دیگر از چشمانم سرازیر شد  و همچنان لحظه های بی تو...


تو رفتی

و این خود شعر بلندی است...


عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم

در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم

هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .


طبال! بزن، بزن که نابود شدم
بر " تار " غروب زندگی، " پود " شدم
عمرم همه رفت، خفته در کوره ی مرگ
آتش زده ، استخوان بی دود شدم


آنگاه که تنهایی تو را آزار میدهد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده است .


دیرگاهیست که تنها شده ام ، قصه ی غربت صحرا شده ام ،

من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ،

کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام


دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم

در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم . . .


غم هجران تو را چاره و درمان چه کنم ؟ / همه روز و همه شب دیده ی گریان چه کنم ؟
ای که آرامش جان در گروی روی تو بود / رفتی و بی تو بر این حال پریشان چه کنم ؟
تن من نی شد و شد نغمه ی دل بی تو حزین / وای بر من تو بگو بـا نی نـالان چه کنم ؟
کس ندانست چه بگذشت میان من و تو / بی تو در انجمن این همه نادان چه کنم ؟


با یه قامت شکسته ، با نگاهی مات و خسته / سرشو برده تو شونش ، یه نفر تنها نشسته
توی تنهاییش یه درده ، جای پای قلبی سرده / گل سرخی بوده اما ، دیگه پژمرده و زرده
فارغ از دیروز و فرداش ، غرقه تو دریای درداش / حسرتش یه عشق نابه ، که وفا کنه به عهداش


گر بدانم نیستی غمی نیست ز تنهایی …. اینکه هستی و تنهایم غم دارم.


غربت آن نیست که تنها باشی ، فارغ از فتنه فردا باشی ، غربت آن است که چون قطره ی آب در پی دریا باشی. غربت آن است که مثل من و دل در میان همه کس یکه و تنها باشی.


سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست / گر در این خلوت بمیرم هیچ کس آگاه نیست / من دراین دنیا به جز سایه ندارم همدمی / این رفیق نیمه راه هم گاه هست و گاه نیست.


بسترم صدف خالی یک تنهاییست ، و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگری!


ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم میرسانیم، نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟ من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم…!


مدتی میگذرد از تو ندارم خبری ،چه کنم ناله من هیچ ندارد اثری، شب وروز از غم تو پریشان حالم، نه نشانی ز تو آمد نه پیامی جانم.


بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را / اشک و آه و ناله ها و درد را

می نویسم بی تو بودن های من پایانم است / بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را . . .


گاهی باید آرامش کسی را فرو ریخت ، تنها برای اینکه بفهمد تنها نیست!!


برای من دعا کن
اجابت ، مسئله نیست
نیاز من آن آرامشی ست ، که بدانم به یادِ منی


تو فقط بمون کنارم / میشکنه بی تو حصارم
تو که میدونی به جز تو / تو دلم کسی ندارم


فروغ چشم پر آبم تو هستی / دلیل اینکه بیتابم تو هستی

اگرچه آدمی ناچیز هستم / خدا را شکر دنیایم تو هستی . . .


میگن اگه عزیزی جزئی از خاطرات خوب زندگیت شد

برای بودنش ازش تشکر کن ، متشکرم که هستی . . . !


سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست، شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست،

آنقدر سوخته ام با همه ی بی تقصیری، که جهنم نگزارد به تنم تاثیری.


تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...

تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد..


به شانه ام زدیکه تنهاییم را تکانده باشی!!!
به چه دلخوش کنم؟؟
تکاندن برف ازروی ادم برفی؟؟؟



این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
......باید باور کنم
تنهایم


وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که  چه تنها شده ام


تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ، رو پیشانی من چیزی نیست ، غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی


به پندار تو : جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ، زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست