بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۹۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اس ام اس ایرانی» ثبت شده است

به هر چیز در دنیا بیشتر انس داری، زیادتر از آن بترس.



پوزش طلبیدن نشان خردمندی است.


ترسو را توفیق و کامیابی محال است.



بد ترین رفیق کسی است که تو را به معصیت خدا تشویق کند.


انسان را پس از مرگ خانه ای نیست، مگر خانه ای که قبل از مرگ بنا کرده است.

انسان در زیر زبان خویش پنهان است.


با پدران خود نیکی رفتار کنید، تا پسرانتان به شما نیکی کنند.


بالاترین بخشش آن است که پیش از خواری خواستن باشد.


با نیکان بدی مکن، چه آنان را از نیکی باز می داری.


اگر چشم دل بینا نباشد، شنوائی گوش سودی ندهد.


آفت وقار و هیبت مرد، شوخی است.


احمق ترین خلق کسی است که خود را عاقلترین خلق بداند.


قناعت پیشه کردن، از عزت نفس است.


…____Π__
./Φ\_______\
|_Π_|__ ΓΠ_|

مشترک گرامی:

شما بدلیل معرفت زیاد صاحب یک خانه ویلایی درقلب من شدید !

*ایراندل*


کوتاه ترین فاصله برای دوست داشتن ، فقط یک لبخنده

ولی تو نیشتو ببند !

چون من بدون لبخند هم دوست دارم !


دیوانه با چوب کبریت میخواست دریا را آتش بزند، چوب کبریت سوخت، دریا خندید،

دیوانه رفت، فردا با لیوانی پر از آب به سوی خورشید


انسانهای خوشبین و بدبین هر دو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع میکند و بدبین چتر نجات را


ترسوی حقیقی از پرواز نمیترسد ،بلکه آن کس که با ترس پرواز را یاد میگیرد ، ترسو است .


رازها روی نوک زبان ما مانند فلفل قرمزند؛ دیر یا زود، زبان‌مان را آتش می‌زنند.


فروختن آب به کسی که در بیابان مانده، کار آسانی‌ست و هر کسی می‌تواند این کار را انجام دهد ،

بازاریاب راستین کسی است که به صحرانشینان ماسه می‌فروشد!


شادی سبدی از عشق است که با آن می توان به روح دست پیدا کرد...

بدون شک یک قلب شاد، نتیجه ی قلبی است که از عشق برافروخته است.


همان گونه که بچه‌ها از رفتن به تاریکی می‌ترسند، مردم نیز از مرگ هراسانند.


هر کس عادت کند که بدون دلیل هر حرفی را باور کند، از صورت انسانی خارج است.



انسان، هر زمان از پیشامدِ آینده درباره ی خود اندیشید و از آن، بیم و هراس در خاطرش نِشاند،

آن خطر، زودتر او را تعقیب می کند.


نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی.


برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند

و اگر فرصتی هم به دست آورند حاضر نیستند اشتباه ها و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند.





تعصب در دانش و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه ی خامی و بی مایگی است

و همیشه به زیان حقیقت تمام می شود.


شجاع به همدرد نیازمند نیست؛ از ناله شرم دارد؛
مرد پاک را نیز زندگی و زمان تنها نمی گذارند. زندگی اش از او دفاع می کند.
زمان تبرئه اش می کند. پلیدان هرگز پاکدامنی را نمی توانند آلود,
هرچند سنگها را بسته و سگها را رها کرده باشند !


نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد ؟
نمی دانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ؟
ولی بسیار مشتاقم ، که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازی گوش
و او یکریز و پی در پی دم گرم خوشش را سخت بر گلویم بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را


خدایا

خواب‌هایمان‌ را تعبیر میکنی
و دعاهایمان‌ را مستجاب‌
آرزوهایمان‌ را برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی میدهی
و سخت‌ها را آسان
تلخ‌ها را شیرین‌ میکنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهی‌ها سفید سفید …


خدایا
وقتی تو جواب‌ میدهی،
دانه‌دانه‌ اشک‌هایمان‌ را پاک‌ میکنی
و یکی یکی غصه‌ها را از دلمان‌ برمیداری
گره‌ تک‌تک‌ بغض‌هایمان‌ را باز میکنی
و دل‌ شکسته‌مان‌ را بند میزنی
سنگینی ها را برمیداری
و جایش‌ سبکی میگذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لب‌هایمان، لبخند


وقتی قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود
وقتی نمیتوانیم‌ اشک‌هایمان‌ را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌
و بغض‌هایمان‌ پشت‌ سر هم‌ میشکند
وقتی احساس‌ میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است‌
و رنج‌ها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها ته‌ میکشد
و انتظارها به‌ سر نمیرسد
وقتی طاقتمان‌ تمام‌ میشود
و تحملمان‌ هیچ …

آن‌ وقت‌ است‌ که‌ مطمئنیم‌ به‌ تو احتیاج‌ داریم
و مطمئنیم‌ که‌ تو
فقط‌ تویی که‌ کمکمان‌ میکنی …

خدایا
آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را صدا میکنیم
و تو را میخوانیم
آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را آه‌ میکشیم
تو را گریه‌ میکنیم
و تو را نفس‌ میکشیم


خدایا مرا از چهار زندان بزرگ انسان طبیعت جامعه تاریخ وخویشتن رها ساز تا آنچنان که

توای آفریننده ی من مرا آفریدی خود آفریدگار خودباشم

 نه همچون حیوان محیط را با خود تطبیق دهم. 


خدایا عقیده ی مرا از دست عقده ام مصون بدار،
خدایا به من قدرت تحمل عقیده ی مخالف را ارزانی فرما،
خدایا رشد علمی وعقلی مرا از فضیلت تعصب واحساس واشراق محروم نساز،
خدایا مرا همواره آگاه وهوشیار دار تاپیش از
 شناختن درست و کامل کسی یا فکری مثبت یا منفی قضاوت نکنم



الهی چون عوامل طاحونه چشم بسته وتن خسته ام،
راه بسیار میروم ومسافتی نمیپیمایم وای بر من اگر دستم نگیری ورهاییم ندهی...


الهی شان این کلمه کوچک که به این علووعظمت است،

پس یا علی یا عظیم الشان متکلم اینهمه کلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود،


الهی ما همه بیچاره ایم و تو چاره ای وما هیچکاره ایم وتنها تو کاره ای،

الهی از پای تا فرقم در نور تو غرقم یا نور السماوات والارض انعمت فزد،


الهی چگونه خاموش باشم که دل درجوش وخروش است

 وچگونه سخن گویم که خرد مدهوش وبیهوش است،


الهی یا من یعفوالکثیر ویعطی الکثیر بالقلیل از زحمت کثرتم وارهان ورحمت وحدتم ده،


الهی راز دل را نهفتن دشوار است وگفتن دشوار تر


الهی بحق خودت حضورم ده واز جمال آفتاب آفرینت نورم ده،


خدایا تو را شکر میکنم
که به من درد دادی و نعمت درک درد عطا فرمودی
تو را شکر میکنم
که جانم را به آتش غم سوزاندی و قلب مجروهم را برای همیشه داغ دار کردی
 دلم را سوختی و شکستی تا فقط جایگاه تو باشد...


نیرو به جهان گفت تو ازآن منی جهان اورا بر تخت خود به بند کشید


آنچه میدانیم یک قطره است وآنچه نمیدانیم یک اقیانوس


اگر خواهان سلامت هستی در ساحل دریا زندگی کن نه در دریا.


باحسود چه کنم ؟؟؟ که او خود در رنج است واین رنج او را بس.


طلوع می کند آن آفتاب پنهانی

ز سمت مشرق جخرافیای عرفانی

دوباره پلک دلم می پرد نشانه ی چیست؟

شنیده ام که کسی می آید به مهمانی

کسی که سبزتر است از هزار بار بهار

کسی شگفت، کسی آن چنان که می دانی

تو از حوالی اقلیم هر کجا آباد

بیا که می رود این شهر رو به ویرانی

در انتظار تو تنها چراغ خانه ماست

که روشن است در این کوچه های ظلمانی

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق

بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی ...


  من تنها نیستم چون خدا را دارم ، من خدا را دارم کوله بارم بر دوش ، سفری میباید

تا ته تنهایی محض ، هر کجا لرزیدی از سفر ترسیدی بگو ؛ من خدا را دارم ...


بخشندگی آدمی او را محبوب مخالفانش می کند و بخلش او را نزد فرزندانش هم منفور می سازد.


بخل ورزیدن به آنچه در دست داری، بدگمانی به معبود است.