آه از نماز شب نشسته و قامت نا گهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !…آه از دل زینب !
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
آه از نماز شب نشسته و قامت نا گهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !…آه از دل زینب !
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
عشق با زینب(س) تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست عشق دلبریت، عشق او
صبر زانو می زند در پیش او
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه
یک محمد یک علی یک فاطمه
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
شیعه می پژمرد اگر زینب نبود
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
ای وای دوباره شام غربت سر زد
چاووش عزا به خانهی دل در زد
در شهرِ جفا، مرد صفا تنها شد
چهارم علی از دیار فانی پر زد
در مجلس مظلومیّت مردِ غریب
بنگر که دلم میان غمخانه گم است
این ناله ز ماتمِ امامِ هادی ست
معصوم دوازدهم امامِ دهم است
امشب که زمین و آسمان می گرید
از بهر غریب سامرا می گرید
جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند
چون مهدی صاحب الزمان می گرید
نه همی جای تو در سامره تنها باشد
که به دلهای محبان تو جای تو بود
دیده گریان نشود روز جزا در محشر
هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود
از سخنان گهربار امام هادی علیه السلام :
“بهتر از نیکی، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایی،
گوینده آن است و برتر از علم، حامل آن و بدتر از بدی،
عامل آن است وحشتناک تر از وحشت، آورنده آن است.”
یا علی بن جواد، یا امام المتقین
ای امام دهمین، ای شهید راه دین
جان به قربان تو و درد و رنج و آه تو
در نهایت خانه ات، گشته قربانگاه تو
تا صف محشر بود در ادامه راه تو.
شهادت مظلومانه دهمین امام شیعیان را تسلیت عرض می نماییم
ای وای دوباره شام غربت سر زد
چاووش عزا به خانهی دل در زد
در شهرِ جفا، مرد صفا تنها شد
چهارم علی از دیار فانی پر زد.
سالروز پرپر شدن دهمین گل باغ امامت و ولایت، تسلیت و تعزیت
در مجلس مظلومیّت مردِ غریب
بنگر که دلم میان غمخانه گم است
این ناله ز ماتمِ امامِ هادی،
معصوم دوازدهم امامِ دهم است
تسلیت و تعزیت.
دهمین حجت خدا هادى
دهمین میر و پیشوا هادى
دهمین دادرس به خلق جهان
دهمین شافع جزا هادى
متوکل نمود مسمومت
کشته زهر اشقیا هادى
/ شهادت دهمین وصی، امام عل النقی(ع) تسلیت باد/
ای وای دوباره شام غربت سر زد
چاووش عزا به خانهی دل در زد
در شهرِ جفا، مرد صفا تنها شد
چهارم علی از دیار فانی پر زد
موی از غم سامراییام گشته سپید
در چهره چروک بیکسی گشته پدید
دانی که چرا به سینه و سر بزنیم؟
چون بوالحسن ثالث ما گشته شهید
در مجلس مظلومیّت مردِ غریب
بنگر که دلم میان غمخانه گم است
این ناله ز ماتمِ امامِ هادی ست
معصوم دوازدهم امامِ دهم است
دل را شراره غم تو پُرشرار کرد
داغ تو قلب خسته دلان داغدار کرد
با کشتن تو قاتلت اى هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد
ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلام
ای نور چشم هاشمیان هادیا (ع) سلام
ای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلام
کن روان اشک غم ای شیعه به دامان امروز
تسلیت ده به شهنشاه خراسان امروز
کشته شد موسی بن جعفر ز جفای هارون
زیر زنجیر بلا، گوشه ی زندان امروز
-التماس دعا-
از جهان رفته با قلب خسته
نزد زهرای پهلو شکسته
راحت از جور و زنجیر کین شد
خاک غم بر سر مسلمین شد
خدایا! به حق تن رنجور موسی بن جعفر، فرج مهدی منتظَر را برسان.
امشب شب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
- آجرک الله یا بقیة الله -
یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا
بزم عزا به پا کن امشب برای بابا
ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن
موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان
-شهادت غریبانه ی امام کاظم-ع تسلیت باد-
کن روان اشک غم ای شیعه به دامان امروز
تسلیت ده به شهنشاه خراسان امروز
کشته شد موسی بن جعفر ز جفای هارون
زیر زنجیر بلا، گوشه ی زندان امروز
از جهان رفته با قلب خسته
نزد زهرای پهلو شکسته
راحت از جور و زنجیر کین شد
خاک غم بر سر مسلمین شد
خدایا! به حق تن رنجور موسی بن جعفر، فرج مهدی منتظَر را برسان.
چهار چوب نگاهت به چهار دیواری
اگر چه روز نداری، همیشه بیداری
مکیده است توان تو را لب زنجیر
برای دادن جان، جان من توان داری؟
امشب شب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده
مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
چشم گردون در عزای موسى جعفر گریست
دیده ی خورشید بر آن ماه خوش منظر گریست
گر چه او پروانه ی حق بود اما همچو شمع
در مناجاتش ز هجر دوست پا تاسر گریست
شهادت مظلومانه ی هفتمین مولای غریب شیعیان تسلیت باد.
مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت
آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم
از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت
می زنم امروز در کوی توَلاّیت قدم
تا بگیری دست این افتاده را فردا جواد
در گلستان محمد، نخل سرسبز رضا
میوه قلب علی، ریحانه زهرا جواد
در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند
شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند
همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند
زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند
گشته عالم، غرق ماتم
در عزای جواد الائمه
کرده زهرا ناله برپا
در عزای جواد الائمه
شد ز بیداد، شهر بغداد
کربلای جواد الائمه
گشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه
کرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه
یوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم
مى دهد جان در میان حجره ى در بسته مظلوم
ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
از روی شوق در ره جانانه جان سپرد
ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب
از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
در حجره ی در بسته ی بغداد امشب
شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت و تعزیت.
خورشید سپهر عدل و داد است جواد
سر لوحه دفتر رشاد است جواد
در جود و سخا کسی به پایش نرسد
چون مظهر جود حق جواد است، جواد
سلام ما به رخ انور امام جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود
کسى به وادى غم، یاور امام جواد
سلام بر امام جواد(ع) که «جود» قطره ای بود در پیشانی بلندش
و «علم» غنچه ای بود از گلستانِ وجودش و «حلم» گوهری بود از گنجینه فضایلش
چنان داغت دلم غمناک کرده / که دست من تو را در خاک کرده
بجایت زینب مظلومه تو / غبار غم ز رویم پاک کرده
کمی از غسل زیر پیرهن ماند / کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد / همان طفلی که آخر بی کفن ماند
نگاه سرد مردم بود و آتش / صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل / هجوم قوم هیزم بود و آتش
تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت / سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت
حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد / خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت
خون است که روی خاک خشت افتاده است / داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
خیزید و فرشته را به بیرون ببرید / آتش به در باغ بهشت افتاده است
آنان که بر این خانه هجوم آوردند / در خاک نهال کینه را پروردند
در کعبه علی شکسته بتها شان را / اکنون به در خانه تلافی کردند
یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت
کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود
شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود
یا فاطمه (س)
عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم
چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد
(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)
من با که گویم این که بهارم خزان شده / ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست / رفت از برم به قامت همچون کمان شده