هر انسانی دو آموزنده دارد: یکی روزگار و دیگری آموزگار اولی به بهای زندگی ات دومی به بهای زندگی اش.
هر انسانی دو آموزنده دارد: یکی روزگار و دیگری آموزگار اولی به بهای زندگی ات دومی به بهای زندگی اش.
راز یک زندگی زیبا این است
که امروز با خدا گام برداری
و برای فردا به او اعتماد داشته باشی.
مراقب باشین !
بعضی ها در حالیکه هندوانه زیر بغلت می ذارن، پوست موز هم زیر پات می اندازن
امواج زندگی را بپذیر ، حتی اگر گاهی تورا به عمق دریا ببرند.
آن ماهی آسوده که همیشه بر سطح آبها میبینی مرده است.
بعضی هارو اگر با پودر ۸ آنزیم هم بشوری..لکه شون از زندگیت و گذشتت پاک نمیشه…
این دیوانگیست …
که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار یکی از آنها
در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم………
حکایت عجیبیست رفتار ما
خداوند می بیند و می پوشاند
مردم نمی بینند و فریاد می زنند . . .
زندگی مثل پیانو است که دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها ،
ولی زمانی می توان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی.
دلم پیش رخ ناز تو بند است / ندانم قیمت ناز تو چند است
نمایی گر به قلب من نگاهی / به دل گویم که بخت من بلند است . . .
وقتی پروانه عشق در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر باشد
تازه قصه زندگی آغاز شده است زیرا دیگر نه می تواند پرواز کند نه بمیرد .
بی من نرو آن سوی فردای زمانه
بی من نشو دمساز تنهای ترانه
با من بمان این روزهای بی بهانه
با من بمان با دردهای عاشقانه
حقایق گاهی وقتا توی شوخی پیدا میشه
خیلی احمقانه است اگر فکر میکنیم آدمها توی شوخیها دلشان نمی شکند . . .
مادری ناراحت کنار پسرش نشسته بود،پسر به مادرش گفت:
تو دومین زن زیبایی هستی که تو عمرم دیدم
مادر پرسید: پس اولی کیست؟
پسر جواب داد : خود تو ، وقتی که لبخند میزنی.
دلم پیش رخ ناز تو بند است / ندانم قیمت ناز تو چند است
نمایی گر به قلب من نگاهی / به دل گویم که بخت من بلند است . . .
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
در کشور ما شاهی بود که برای سرگرمی خود بازی ساخت که دو نفر بر روی سنگ ترازو روند ،
هر که وزنش کمتر بود کشته شود ، از بخت بدم من و یارم روبروی هم افتادیم ،
من برای اینکه یارم زنده بماند ، 5 روز غذا نخوردم ،
روز مسابقه من خود را سبک کردم غافل از اینکه یارم به پاهای خود وزنه وصل کرده بود!!!
لغت نامه جدید !
Category: این گربه کدوم گوریه؟
Morphine: باید بیشتر فین کنی
Keyboard: چه کسی برنده شد؟
Miss Call: دختر نا بالغ را گویند
Freezer: حرف مفت
تو مثل گل سرخی که گذاشتم
لای دفتر
مثل تقدیر
مثل قسمت
مثل الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت...
4تا دوست صمیمی دارم
حسرت ، غم ، ماتم ، تنهایی ، بهشون سفارش کردم تحویلت نگیرند.
Tof !
Tof !!
Tof !!!
Tof !!!!
Tof !!!!!
Tof !!!!!!
Tof !!!!!!!
Tof !!!!!!!!
.
.
.
.
Tofekr Mikoni Ke Man Mitonam Be To Fekr Nakonam !!!!!!!??????
I Living On Your Eyes , ChonKe Ounha Very Nice, Chi Mishe Ye Bar Look At Me,badesham Yeho You Kiss Me,Ghalbam Tik Tak Just For You, Che Begam Baba I LOVE YOU!!
چوپان قصه ی ما دروغگو نبود ، او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سرمیداد ،
افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد و در پی گرگ بودند و
در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست.
عجب جوش و خروشی بود عشقت ، خراب باده نوشی بود عشقت ،
بهشتم را سیبی داد برباد ، عجب آدم فروشی بود عشقت.
نمیگم دوستت دارم
نمیگم عاشقتم
میگم دیونتم که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیونست . .
میدونی هر بار که پلک می زنی من نفس می کشم؟ پس به کسی خیره نشو چون من خفه میشم.
برای محبت هایی که عمیقند ، ندیدن و نبودن هرگز بهانه ی از یاد بردن نیست . . .
بچه که بودیم بستنی ام را گاز میزدند قیامت به پا میکردیم چه بیهوده بزرگ شدیم...!
روحمان را گاز میزنند و میخندیم.
هیچگاه نه کسی رو ببخش! نه فراموش کن! سر فرصت بزن دهنشو سرویس کن!
( دکتر علی شریعتی با اعصاب خراب)!!!
بعضی از امیدهای ما شبیه این میمونه که تو صحنه اعدام به یه محکوم پس از عطسه کردن بگی عافیت باشه!!!
از روزهای تکراری ، استفاده ای غیر تکراری بکنید
شاید هدف از اینهمه تکرار همین باشد . . .
دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم.
کوروش گفت لیاقت شما برادرمن است که ازمن زیباتر است و پشت شما ایستاده.
دخترک برگشت ودید کسی نیست.کوروش گفت:
اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی.
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست /تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست /
عاشقی مقدور هر عیاش نیست /غم کشیدن کار هر نقاش نیست /
سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست، شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست،
آنقدر سوخته ام با همه ی بی تقصیری، که جهنم نگزارد به تنم تاثیری..
دوست دارم از تو بنویسم بی آنکه در جست و جوی قافیه و ردیفی باشم بی آنکه واژه ها را انتخاب کنم و تو را در دل آنها جای دهم.
زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع، در ذهن بجز تو آفریدن ممنوع، غیر تو ورود دیگران در قلبم، عمرأ ، ابدأ ، هیچ ، اکیدأ ممنوع
پیداست من ، به شعله تو زنده ام هنوز / در سینه من ، آتش پنهان من تویی
هر صبح با طلوع تو بیدار میشوم / رمز طلسم بسته چشمان من تویی
هر چند سرنوشت من و تو دوگانگی است / تنهای من ، نهایت عرفان من تویی
شب گم شده در سیاهی چشمانت / شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو که اقیانوسی / افتاده به تور ماهی چشمانت
می دانی چند بار از فکر من گذشته ای ؟
فقط یک بار ! چون دیگر هرگز از خیالم نرفته ای !
بیا تا باورت گردد که بی تو کمتر از خاکم / ولی با تو به افلاکم
بیا با آرزوهایم بسازم خانه ای در دل / سراغم را نمی گیری مگر بیگانه ای با دل ؟