کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی
وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی
فقط نیم نگاهی میکردی . . .
کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی
وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی
فقط نیم نگاهی میکردی . . .
این دلی که شکستی مال من نبود
خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد
خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه . . .
یارب تو او را همچو من بر غم گرفتارش مکن
در شهر غربت ای خدا هرگز تو ازارش مکن
هر چند او از رفتنش چشمان من گریان نمود
لیک ای خدای مهربان از غصه پر بارش مکن . . .
بستن زلف رها سنگدلی می خواهد / دل شکستن به خدا سنگدلی می خواهد
چون دلت حال مرا دید نپرسید چرا / سنگ ماندن به خدا سنگدلی می خواهد . . .
قلب من اندازه ی مشت منه / مشتمو برای تو وا می کنم
چشم من اندازه ی پنجره هاست / تو رو بی پرده تماشا می کنم . . .
جهان چیزی شبیه موهای توست ، سیاه و سرکش و پیچیده
خیال کن چه بی بختم من! ، که به نسیمی حتی
جهانم آشوب می شود
طبقه ی یک , طبقه ی دو , طبقه ی سه , طبقه ی چهار , طبقه ی پنج , …
با اسانسور قلبم بازی نکن اون تو گیر می افتی ها !
همش میگن دندون رو جیـــــــ.گر بذار ، ولی من که دلم نمیآد هی تو رو گاز بگیرم
دستت رو بذار رو یه طرف صورتت ....... گذاشتی !؟
خوب به این پدیده میگن ماه گرفتگی !
مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان !؟
بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !
دیگه بهت اعتماد ندارم واقعا ازت توقع نداشتم نمیدونستم تو یه دزدی.
.
.
. واسه چی قلب منو دزدیدی؟
سلام فردا میخوام ثبت نام کنم مدارک چی باید بیارم
.
.
.
راستی... واسه ثبت شدن اسمم تو دلت جز یه دل عاشق مدرکی که ندارم
عشق توئی عاشق منم ٬ دریا توئی قایق منم
اگر دزدیدند قایقت را ٬ غم مخور ٬ سارق منم !!
ریاست محترم دل : اینجانب عشق
فارغ التحصیل رشته محبت از دانشگاه عاشقان افتخار دارم در یکی از
شعبه های قلب شما انجام وظیفه کنم ! اجازه میدید !؟
فاصله را بگو به خود نبالد. خاطره ی بودن با تو تمام فاصله ها را می شکند . . .
دوای درد غم خنده باشد / خوشا آنکه ز غم دل کنده باشد
غم دنیا نخور ای یار دیرین / که هر که غم خورد ، بازنده باشد . . .
روزی سپری شد به امیدی که شب آید / شب آمد و دیدم به دلم تاب و تب آمد
ای دوست دعا کن من بیچاره مبادا / در حسرت دیدار تو جانم به لب آید
به میهمانی تو آمدم در خلوت ترین شب دنیا ، آنگاه که برایم آمیزه ای از مهر و محبت بودی
آمدم تا با تو بمانم ، تا آخر دنیا ، تا زمانی که شعرها هستند و من وجود دارم . . .
دوست دارم زندگی را به شرط چاقو !
نه چاقوئی که هندوانه رو مبره ، چاقوئی که قسمتی از اقبالم با اون بریده میشه
مهربانی را قسمت کنیم ٬ من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ٬ دستهایش تا خدا هم میرسد . . .
آهو اگر چشم تو بیند ز چرا می افتد
تو هم اینقدر نخور جانا غم دنیا که سر و کار همه آخر به خدا می افتد . . .
اگه به زور روزگار از زندگیت میرم کنار
میرم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار . . .
میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما ٬ دل شوریده و دیوانه خویش . . .
دوچشمت سرزمین آرزوها نگاهت داستان آشنایی ست
امان از آن زمان که قلب عاشق گرفتار خزان یک جداییست . . .
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من / یه که گویم که تو باران زمستان منی . . .
داشتم اشک هایم را روی نامه ای عاشقانه با قطره چکان جعل می کردم ، خاطرم آمد شاید دلتنگ خنده هایم باشی
ببخش اگر این روز ها عشق با گریستن اثبات می شود …
خون من یعنی وجودم ، بی خون من هیچ و پوچم،
بارها در عشقنامه نوشتم،خون من مهر وجودت . . .
شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد
خبر از دل پر درد گل یاس نداشت باید این جور نوشت
چه شقایق باشی چه گل پیچک و یاس زندگی اجباریست
برای شکستن من یه اخم کافیه... نیازی به فریادت نیست،
واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه... نیازی به قهر نیست، برای مردنم حرف رفتنت کافیه... نیازی به انجامش نیست
عشق یعنی دستهایی رو به دوست
عشق یعنی مرگ در راهت نکوست
عشق یعنی شاخه ای گل در سبد
عشق یعنی دل سپردن تا ابد
عشق یعنی سروهای سربلند
عشق یعنی خارها هم گل کنند
عشق یعنی تو بسوزانی مرا
عشق یعنی سایه بانم من تو را
عشق یعنی بشکنی قلب مرا
عشق یعنی می پرستم من تو را
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
عشق یعنی تک درختی در کویر
عشق یعنی عاشقانی سر به زیر
عشق یعنی بگذری از هفت خان
عشق یعنی آرش و تیر و کمان
عشق یعنی با تو خواندن از جنون
عشق یعنی سوختنها از درون
عشق یعنی سوختن تا ساختن
عشق یعنی عقل و دین را باختن
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل
عشق یعنی گم شدن در باغ دل
عشق یعنی تو ملامت کن مرا
عشق یعنی می ستایم من تو را
عشق یعنی در پی تو در به در
عشق یعنی یک بیابان درد سر
عشق یعنی با تو آغاز سفر
عشق یعنی قلبی آماج خطر
عشق یعنی تو بران از خود مرا
عشق یعنی باز می خوانم تو را
عشق یعنی بگذری از آبرو
عشق یعنی کلبه های آرزو
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام
عشق یعنی انتظار یک سلام
تو اگر پائیز زردی ٬ واسه من بهار سبزی
تو اگر هوای سردی واسه من همیشه گرمی
تو اگه ابر سیاهی واسه من ابر بهاری
تو اگه دشت گناهی واسه من یه بی گناهی
تو اگه غرق نیازی ٬ واسه من یه بی نیازی
تو اگه رفیق راهی ٬ واسه من یه تکیه گاهی . . .