داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند
به آدمها اجازه نده اونقدری بهت نزدیک بشن که بتونند بهت ضربه بزنند ...
یک سنگ تا وقتی از شیشه دوره بیخطره،
اما امان از وقتی که سنگ بخواد به سرعت به شیشه نزدیک بشه ...
آسفالت سیاه هم که باشی ، وقتی هر روز با نور خورشید نشست و برخاست کنی به سفیدی خواهی زد ...
همیشه سفارش میکرد تو انتخاب دوست دقت کنم ...
میگفت : از آسفالت سیاه تر که نداریم؛ همنشینی شن و سنگ سفید با قیر ،
سیاه روزش کرد ، مراقب باش همنشین خوبی انتخاب کنی ...
گذشته هرچه که بوده گذشته، باید آینده را ساخت ...
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان . . .
ما خوب یاد گرفتیم:
در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها ،
اما هنوز یاد نگرفته ایم روی زمین چگونه زندگی کنیم ...
اگه کفشت پات رو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد رو به پات تحمیل کردی،
دیگه در مورد آزادی شعار نده !
درمقابل سختیها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام
عظمت وقدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند.
در زندگی تان! نقش نیشهای مار " ماروپله" را بازی نکنید...
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کس که به شما اعتماد کرده بود ...
مدیر خوب، یک نقطۀ مثبت در فرد پیدا می کند و روی آن کار می کند.
ولی مدیر بد، یک نقطه ضعف در فرد پیدا می کند و به آن گیر می دهد ...
در عجبم
از سیب خوردنِ مان
که
از آن فقط ” چوبش ” باقی می ماند.
مگر این همه چــــــوب که خوردیم
از یک سیــــب…..شروع نشد !؟
آینده کتابیست که امروز مینویسی!
چیزی بنویس که در آینده از خواندن آن لذت ببری ...
صدفهای دریا ، صدای دریا را با خود دارند،
و فلسهای ماهی بوی ماهی را؛
کاش کاری کنیم که در زندگی و بودنمان ، عطر و بویی از انسانیت، دنیا را احاطه کند ...
کاش کاری کنیم ...
قابل توجه آنهایی که از ساز مخالف و باد مخالف و جریان ناموافق زندگی می نالند و نا امیدند :
" باد بادک زمانی اوج میگیرد که با باد مخالف روبرو شود ... "
آری ، خنده های تـــو
بزرگترین ِ آرزوهـــایِ مـن انـد.
شادمانه بخــند؛
بگذار تا برآورده شوند ...
روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
بعضی وقت ها { روزگار} ؛
یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،
بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.
زمانه ایست که خیلی خیلی ، چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.
الماس، کربنی است که تحت فشار به الماس تبدیل میشود؛
فشار های زندگی را تحمل کن تا الماس شوی ...
اشتباهی خونه یه خانم پیری رو گرفتم، اومدم معذرتخواهی کنم، هی میگفت:
علی جان تویی، هی میگفتم: ببخشید مادر اشتباه گرفتم،
باز میگفت: رضا جان تویی مادر، میگفتم: نه مادر جان اشتباه شده ببخشید،
اسم سوم رو که گفت دلم شکست،
گفتم: آره مادر جون، زنگ زدم احوالتون رو بپرسم.
اونقدر ذوق کرد که چشام خیس شد.
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت :
شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید .
من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،
ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
شریک زندگی ات را با دقت انتخاب کن.
نود و پنج درصد خوشبختیها و بدبختی های زندگی ات ناشی از همین یک تصمیم خواهد بود.
آری دوستِ من،
میدانم زندگی کوتاه است ...
اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد ...
باید بهترین استفاده را از آن برد
یک راند دیگر مبارزه کن , وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی .
یک راند دیگر مبارزه کن , وقتی بازوهایت چنان خسته اند که قدرت گارد گرفتن نداری .
یک راند دیگر مبارزه کن , وقتی خون ازدماغت جاریست وچشمانت سیاهی میرود و
چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار را تمام کند .
یک راند دیگر مبارزه کن , و به یاد داشته باش مردی که همواره یک راند دیگر مبارزه میکند هرگز شکست نمیخورد .
ازکسی پرسیدن خلوت کجاست؟ گفت: جایی که من و تو نباشیم...
توجه کنید!!! جایی که من و تو نباشیم ، ما باشیم..
زلال که باشی دیگران سنگهای کف رودخانه ات را می بینند
بر می دارند و نشانه می روند درست به سوی خودت!!!
گل نیلوفر در مرداب میروید تا همه بدانند در سختیها، باید زیباترینها را بیافرینند....
گر میخواهی بدانی چقدر ثروتمندی سکه هایت را نشمار...
قطره ای اشک بریز و دستانی که برای نریختنش دراز میشود را بشمار......
کاش می دانستیم زندگی با همه وسعت خویش،محفل ساکت غم خوردن نیست ،
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست ، زندگی خوردن و خوابیدن نیست ، اضطراب و دیدن و نادیدن نیست ،
زندگی جنبش و جاری شدن است ، زندگی کوشش راهی شدن است ،
از تماشاگه آغاز حیات ، تا به جایی که خدا می داند.
بلبلان از روی گل مستند و ما از روی دوست...
دیگران از ساغر و ساقی و ما از یاد دوست
همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که
در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی فاصله هم لازم بود!
یارب ازدلهاى ماسوز محبت رانگیر
این تجمع این توسل این ارادت رانگیر
هستى ما بستگى دارد به حب دوستان
هرچه میخواهى بگیراما رفاقت را نگیر
قلبمو هدیه می دم بهت . مواظبش باش . نه به خاطر اینکه قلبمه به خاطر اینکه تو توشی
ازضرب من تا جمع تو راهی بجز تفریق نیست
دل خوش به مجموعم مکن اینجا مگر تقسیم نیست
عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی..
دختر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی..
غذا نیست که بهش ناخنک بزنی..
رفیق نیست که بهش کلک بزنی..
عشق مقدسه...باید جلوش زانو بزنی
گفتم زندگی چند بخش است ؟
گفت : دو بخش . کودکی و پیری . گفتم پس جوانی چه شد ؟
گفت : با عشق ساخت با بی وفایی سوخت ، با جدایی مرد ...
لا لا لا لا ، نخواب دنیا ، خسیسه واسه کمتر کسی خوب می نویسه ،
یکی لبهاش همیشه غرقه خندس ، یکی پلکاش تو خوابم خیسه خیسه ...
زندگی بافتن یک قالیست نه همان نقش نگاری که خودت می خواهی ،
نقشه را اوست که تعیین کرده تو در این بین فقط می بافی ،
نقشه را خوب ببین ! نکند آخر کار ، قالی زندگیت را نخرند .
مجنون را به محکمه ی عدل بردند . گفتنند توبه کن گفت خدایا عاشقم عاشقترم کن.
شبهای دراز بی عبادت چه کنم ، طبعم به گنه است و گنه می بخشد ، گیرم که بخشد ز خجالت چه کنم .
دنیای عجیبیه تا مریض نشی واست گل نمیارن ، تا گریه نکنی نوازشت نمیکنن
تا فریاد نکشی به طرفت برنمیگردن و تا نمیری نمی بخشنت .