بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اس ام اس عارفانه» ثبت شده است

مرگ جریان دائمی و زیبایی از زندگی است، بنابراین وقتی آن رامی بینید وحشت نکنید .

مرگ دوست خوبی است ؛ زیرا به ما می گوید که تا ابد زنده نیستیم و باید همین حالا زندگی کنیم

و آن وقت متوجه می شویم که هر دقیقه چقدر با ارزش است.


زندگی منهای خدا تکرار بی روح روزها و هفته هاست.


اگر مرگ وجود نداشته باشد، در قلب آدمی ذره ای ترحم حتی نسبت به فرزندش به وجود نمی آید.


با مردمان آن چنان به سر بَرید که در زندگانی شما شادمان باشند و در مرگ شما گریبان بدرانند.


در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش گل سرخ و علف هرز یک است .


تنها یک چیز می تواند تحقق یک رویا را نا ممکن کند : ترس از شکست ...


هرگز مگذارکه خنده تو باعث گریه دیگری شود.


دوستی که آیه یاس می خواند همیشه سوار تو و مانع دورخیز های بلندت خواهد شد


خطا کردن یک کار انسانی است ولی تکرار کردن یک کار حیوانی


برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را هم بسوزاند.


مفیدترین وسیله یک دفتر کار، سبد دورریختنی‌ها ست.


آنچه این جهان واقعاً بدان نیاز دارد محبت بیشتر و کاغذبازی کمتر است.


اگر شغلی داری که هیچ سختی در آن نیست پس بدان که اصلاً شغل نداری


تمام چیزى که خدا از بشر مى خواهد یک قلب آرام است


نیرومند ترین فرد جامعه هرگز چندان نیرومند نیست که بتواند همیشه سروری کند ،

مگر آنکه آن نیرو را ، به حق ! و فرمانبرداری را به وظیفه! تبدیل سازد


فرقی نمی کند که گودال کوچکی از آب باشی یا اقیانوسی بیکران، زلال که باشی آسمان در توست...
حقیقت این است که زندگی سخت است و خطرناک 


خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند حیف من زاده ی امروزم.

خدایا جهنمت فرداست پس چرا امروز می سوزم


 شعر یک بچه آفریقایی و استدلال شگفت انگیزش

 وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم، وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم،

وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم...

و تو، آدم سفید، وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی، وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی،

وقتی سردت میشه، آبی ای، وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی، و وقتی می میری، خاکستری ای...

و تو به من میگی رنگین پوست؟


ستاره پنج انتها داره...مربع چهار انتها داره...مثلث سه انتها داره...خط دو انتها داره...

زندگی یک انتها داره ...خدا کنه منو تو مثل دایره بی انتها باشیم.


دریاها نماد فروتنی هستند . در نهاد خود کوه هایی بلندتر از خشکی دارند ولی هیچ گاه آن را به رخ نمی کشند


عده ی زیادی هستند که منتظر خوشبختی هستن.

اما غافل از اینکه قانون طبیعت برعکسه اینه. این ”خوشبختیه“ که منتظر ماست. زیرا ما خالق او هستیم


کسایی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم.

ما گریه می کنیم برای کسایی که به فکرمون نیستن.

و ما به فکر کسایی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنن.


ردپایت را که می گیرم، از تو دورتر می شوم، شاید کفشهایت را بر عکس پوشیده ای!!!


در زندگی ۳ راه برای رسیدن به هدف وجود دارد :

۱)اندیشه  والاترین راه

۲)تقلید آسان ترین راه

۳)تجربه تلخ ترین راه



وقتی زندگی رو از یخ ساختی ٬ برای آب شدنش گریه نکن . . .


پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود ، و به ماهی نگاه میکرد و می گفت : سقف قفست شکسته چرا پرواز نمی کنی


چیزهایی را که دوست دارید، به دست آورید.

در غیر این صورت ناچارید چیزهایی را که به دست آورده اید دوست داشته باشید


حاصلضرب توان در ادعا مقداری ثابت است .

هرچه توان انسان کمتر باشد ، ادعای او بیشتر است و هرچه توان انسان بیشتر شود ، ادعایش کمتر می گرد.


آدم ها آن قدر زود عوض می شوند..آن قدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی

و ببینی چند دقیقه فاصله میان دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است.




وقتی پیام نمیدم,
خیال نکن که بی
خیال توو
روزگارتم, تو
فکرتم, به یادتم زنده به انتظارتم,
چونکه خیلی به فکرتم
حس میکنم
کنارتم!



بار دگر ما را کلک زد دم از یک اتفاق مشترک زد برای لحظه ای با تو شکفتن هزاران بار قلبم را محک زد




هر کی دلتو شکست صداشو در نیار یه روز دلش می شکنه صداش در میاد


می نویسم تنها به یاد او و برای او...می نویسم به یاد روزهای شیرین انتظار،به یاد لحظه های فراق و چشمان منتظر..........


همیشه سلام تو به شادباش یک اتفاق در من تکرار می شود به من نگو از حروف ِ نام ِ تو ساده بُگذرم

که من جز قشنگ ِ نام ِ تو حرف ِ دیگری نخوانده ام ! با من بگو به کدام زبان آفرینش بگویم که

تمام ِ دارایی منی صدای تو دلنشین چشم هات آینه با تو مهربان ! بهار همیشه در رگِ زمین شناورست...



برای شنیدن صدای که دوستش میداری همین لحظه هم بسیار دیر است،

افسوس خواهی خورد زمانی را که آن سوی سیم ها کسی بی احساس میگوید:

برقراری ارتباط با مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد


“ما بدهکاریم…
به کسانی که صمیمانه زما پرسیدند: «معذرت می‌خواهم، چندم مرداد است…؟»
و نگفتیم، چونکه مرداد،
گور عشق گل خونرگِ دلِ ما بوده‌است…”


یاد گرفتم عشق با همه عظمتش ۲٫۳ ماه بیشتر زنده نیست !
یاد گرفتم عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند…!
یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خود خود ادم وفادار نیست
… یاد گرفتم هر چه عاشق تری تنها تری


همه بودنم را مدیون نبودن تو هستم … پس همچنان نباش!


من بی‌تکیه گاهم!
یک عالمه هم عشق منجمد دارم!
با تو اما
نه من گریه می‌کنم،
نه تو کمی شانه می‌شوی برایم!
…هیچ می‌دانی؟!
من به آغوش بی‌چشم‌داشت ِ تو
به چشم ِافسانه می‌نگرم؟!!


این روزها “بــی” در دنیای من غوغا میکند!
بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره ، بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ، بــی‌دل ، بــی‌ریخت ،

بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا ، بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌صاحاب ، بــی‌خبر ، بــی‌نشان ،

بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام ، بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود ،

بــی‌داد ، بــی‌روح ، بــی‌هدف ، بــی‌راه ، بــی‌همزبان ، بــی‌تو ، بــی‌تو ، بــی‌تو…


پیداست هنوز شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی
وقتی که مرا از دل خود می رانی
یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی
زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است…
عاشق نشدی وگر نه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است…


میخواهمت
به اندازه همه خواستنهای بی انتها
میخواهمت
به اندازه تمام باورهای یک عاشق
میخواهمت
به اندازه رویاهای یک کودک
و نمیدانم تو هم من را اینقدر صادقانه میخواهی
نمیدانم …


من در این تنهایی غرق افکار تو ام
و سکوتی مبهم که گرفته همه دنیای مرا
عشق تو میدرد از هم رشته ی عقلم را
به کجا رفتم من…


دلم باز هوایت کرده
انگار تنش دوباره داغ شده
نکند که تب کرده…
وای خدا دوباره باید پاشویه اش کنم
اما یعنی اینگونه خوب می شود؟
داغی دلم مرا واداشت صدایت کنم
اما…
تو آنقدر سرد بودی که تب دلم یخ زد
کاش همان پاشویه اش می کردم
کاش….


تقصیر فاصله نیست
هیچ پروازی
مرا به تو نمی رساند
وقتی که تو
در کار گم کردن خود باشی…


تو را آرزو نخواهم کرد…هیچوقت!
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی …
با دل خود…
نه با آرزوی من !


بالا و پایین پریدنم
از شوقِ زندگی نیست،
ماهی
روی خاک
چه می کند؟


تو به من نگاه کردی
و من از داغی نگاهت
عاشق شدن را آموختم
و حل شدن در تو آغاز شد …


از تمام دنیا تنها همین قلب کوچک را دارم ، همین و بس!
عزیزم تا پایان با تو می مانم چونکه تنها تو هستی که
معنای واقعی عشق را به من ابراز کردی و آموختی!
آموختی که عشق یعنی تا پایان زندگی ماندن و تا پایان زندگی دوست داشتن!



می خواهم بنویسم!
نمی توانم…
یک کلمه به ذهنم می رسد !
” تـــــــو ”
تمام شد..!
این هم نوشته ی امروز