دوای مردمان خسته، هیزم
کلیدِ خانههای بسته، هیزم
چگونه، تسلیت دادند او را
به جای دسته گل با دسته هیزم؟
// شهادت گل یاس در کویر ناسپاس بر عاشقان با احساس تسلیت باد.
دوای مردمان خسته، هیزم
کلیدِ خانههای بسته، هیزم
چگونه، تسلیت دادند او را
به جای دسته گل با دسته هیزم؟
// شهادت گل یاس در کویر ناسپاس بر عاشقان با احساس تسلیت باد.
گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود
آتش به بیت ام ابیها روا نبود
آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزاست
در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود
حالا چه وقت مجلس شورای رهبر است
حیدر مگر خلیفه ی دین خدا نبود
// التماس دعا //
خدا گفت: چیزی بگو !
گنجشک گفت: خسته ام.
خدا گفت: از چه ؟
گنجشک گفت: تنهایی، بی همدمی. کسی تا به خاطرش بپری، بخوانی، او را داشته باشی.
خدا گفت: مگر مرا نداری ؟
گنجشک گفت: گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند .
خدا گفت: آیا هرگز به ملکوتم نیامدی ؟
گنجشک سکوت کرد. بغض به دیواره های نازک گلویش فشار آورده بود.
خدا گفت: آیا همیشه در قلبت نبوده ام ؟! چنان از غیر پُرش کردی که جایی برایم نمانده.
چنان کوچک که دیگر توان پذیرشم را نداری . هرگز تنهایت گذاشتم ؟
گنجشک سر به زیر انداخت . دانه های اشک ، چشم های کوچکش را پر کرده بود .
خدا گفت : اما در ملکوت من همیشه جایی برای تو هست ، بیا !
گنجشک سر بلند کرد . دشت های آن سو تا بی نهایت سبز بود .
گنجشک به سمت بی نهایت پر گشود
پروانه گاهی فراموش میکند که زمانی کرم بوده است و کرم نمیداند که روزی به پروانهای زیبا بدل خواهد شد...
فراموشی و نادانی مشکل امروز ماست!
گفت: چند سال داری؟
گفتم: روزهای تکراری زندگیم را که خط بزنم، کودکی چند سالهام!
تعصب چشم های بینا را نابینا و گوش های شنوا را ناشنوا می کند .
ابوریحان ببِرونی
مشکلات خود را بر ماسه ها بنویسید و موفقیت هایتان را بر سنگ مرمر .
پرمودا باترا
ارزیابی و پژوهش ما بر کار دیگران دو درس در پی دارد :
نخست اینکه با دانش او آشنا می شویم
دوم آنکه ما راه های تازه و درست را به او هدیه خواهیم نمود .
ارد بزرگ
بسیاری از مردم ، گناه نارسائیهای زندگی خود را به گردن وقایع و اتفاقات می اندازند .
در حالی که آنچه زندگانی ما را شکل می دهد، خود آن وقایع نیست،
بلکه معنایی است که به آن رویدادها می دهیم .
آنتونی رابینز
بسیاری در پیچ وخم یک راه مانده اند و همواره از خویشتن می پرسند :
ما چرا ناتوان از ادامه راهیم . بدانها باید گفت می دانی در کجا مانده ای؟
همانجای که خود را پرمایه دانسته ای.
ارد بزرگ
در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود .
راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید .
ارد بزرگ
آنانکه هنجار وجودیشان در نابودی داشته های دیگران است و خود بی میوه اند
را باید به کارهای بدنی واداشت تا بدین گونه خیری برای همگان و خویش داشته باشند .
ارد بزرگ
خرد ابزار توانایست و خردمند با فر دانش و اندیشه پاک خویش می آفریند ،
او زایشگر رخدادهای امروز و فرداهاست .
ارد بزرگ
مانند کودکان، فضول و کنجکاو باشید . ا
فراد کنجکاو هرگز کسل نمی شوند ، و در نظرآنها زندگی ، مطالعه پایان ناپذیر خوشی هاست.
آنتونی رابینز
پیوند از پس تنهایی رخ می دهد ، ارزش می یابد و توان را چندین برابر می کند ،
پس باید هر پیوند پاکی را شاد باش گفت.
حافظه خوب ، حافظه ای است که بداند چگونه امور بی اهمیت را فراموش کند.
کلیفتون فادیمن
آنان که از خود عشق ساطع می کنند ، با عشق زندگی می کنند و با عشق نیز نفس می کشند دیگران را به سمت خود می کشانند .
باربارا دی آنجلیس
همیشه به خاطر داشته باش هرگاه به قله رسیدی، همزمان دره ای عمیق نیز در کنارش دهان باز خواهد کرد.
اگر می خواهی به بهشت دست پیدا کنی، ریشه های تو باید در خود جهنم پا بگیرند.
اگر نتوانیم همیشه اتفاقاتی راکه در زندگیمان می افتد کنترل کنیم ،
دست کم می توانیم بر واکنشهای خود نسبت به آن وقایع ،
و بر اعمالی که در مقابل آنها انجام می دهیم مسلط باشیم.
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است:
1. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند
( عمده آدمها . حضورشان مبتنی به فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند . بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند)
2.آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند
( مردگانی متحرک در جهان . خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته اند.
بی شخصیت اند و بی اعتبار . هرگز به چشم نمی آیند . مرده و زنده اشان یکی است)
3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند
( آدمهای معتبر و با شخصیت . کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند
کسانی که هماره به خاطر ما می مانند . دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم)
4.آنانی که وقتی هستند نیستند و وقتی که نیستند هستند
( شگفت انگیز ترین آدمها . در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم .
اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم . باز می شناسیم .
می فهمیم که آنان چه بودند . چه می گفتند و چه می خواستند . ما همیشه عاشق این آدمها هستیم .
هزار حرف داریم برایشان . اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم . قفل بر زبانمان می زنند .
اختیار از ما سلب میشود . سکوت می کنیم و غرقه در حضور آنان مست می شویم .
و درست در زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم .
شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد)
اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.
موریس مترلینگ
ما هیچ دلیلی در دست نداریم که بتوانیم وجود فهم و شعور را در سنگ و درخت و غیره منکر بشویم
و در این صورت بعید نیست دنیاهائی وجود داشته باشد
که در آنها سنگ ها و سایر جمادات مثل ما زندگی کنند و بلکه زندگی فکری آنها از ما بالاتر باشد .
عشق به مراتب بزرگتر و فراتر از جاذبه ی فیزیکی و جسمانی ای است
که نسبت به شخص دیگری در خود احساس می کنیم .
عشق حتی به مراتب فراتر از ایمان به آرمان و غایتی برتر یا علاقه شور و اشتیاق نسبت به روابط ،
کار یا حتی خانواده است .
تفاوت میان ایستایی و پویایی با قدرت تصمیم گیری مشخص می شود .
اراده خود را قوی سازید! کافی نیست که به خود فشار بیاورید بلکه باید خود را در حالتی مصمم قرار دهید.
آنتونی رابینز
هر چه عشق و شور زندگی بیشتری از خود ابراز کنید برای دیگران نیز بیشتر مقاومت ناپذیر خواهید شد
و آن ها دیگر نخواهند توانست شما را نادیده بگیرند .
چهار چوب نگاه ما زمینی است ، اما برآیند اندیشه ما جنبه آسمانی نیز پیدا می کند .
آن چه انسان هرگز نخواهد فهمید این است
که چگونه در مقابل کسی که ما را آفریده و همه چیز ما از اوست مسوول خواهیم شد
و او از ما بازخواست خواهد کرد ؟!؟!؟
به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.
از بقراط پرسیدند: انسانیت چیست؟
گفت: تواضع در وقت رفعت، عفو هنگام قدرت، سخاوت هنگام تنگدستی و بخشش بدون منت.
مرگ جریان دائمی و زیبایی از زندگی است، بنابراین وقتی آن رامی بینید وحشت نکنید .
مرگ دوست خوبی است ؛ زیرا به ما می گوید که تا ابد زنده نیستیم و باید همین حالا زندگی کنیم
و آن وقت متوجه می شویم که هر دقیقه چقدر با ارزش است.
اگر مرگ وجود نداشته باشد، در قلب آدمی ذره ای ترحم حتی نسبت به فرزندش به وجود نمی آید.
با مردمان آن چنان به سر بَرید که در زندگانی شما شادمان باشند و در مرگ شما گریبان بدرانند.