بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۶۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اس ام اس های جالب» ثبت شده است

خسته ام از لبخند اجباری / خسته از حرفهای تکراری
خسته ام از آدمهای تکراری / خسته از محبت های خالی


کاش بودی تا من نیز چیزی برای از دست دادن داشتم…


هنوز رو خاکیم یادمان نمیکنند!
وای به روزی که خاکمان کنند!!!!


نترسم که با دیگری خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی ؟


ارزش بعضیا اندازه اشکه که از چشمات بیفتن
نه اندازه نبض که اگه نباشی نباشن …


از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد ، لال می شوی….


بازی با رنگها بسیار زیبا و آرامش بخش است ،، به شرطی که از آن برای رنگ کردن همدیگر استفاده نکنیم


گذشت آنوقت هایی که مردم همدیگر را دور میزدند ،حالا از روی هم رد می شوند.


مهربانیم را چنان گریاندند که بوی نا گرفت . . نامهربان شدم …


داور قلبم سوت نداره  راحت باش ، خطا کن



بیستون تو سرت بخوره
تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار…من باورت می کنم!


سعی کن در زندگی یکرنگ باشی ، فرش هزار رنگ را همه زیر پا می اندازند


جلو کوه داد بزنی محبت بر میگرد محبت!
تو از سنگم کمتری؟؟


زنگ زدند؛ رفتگر محله بود. گفت: ((آقا این عکس رو دیشب توی زباله های شما پیدا کردم.)) عکس تو بود.


چه فرق می کند وسوسه سیب یا حوا ... برای کسی که آدم نیست



این بار تو بگو
دوستت دارم
آسمان را گفته ام به زمین نیاید


نشسته ام....
کجا؟
...کنار همان چاهی که تو برایم کندی....
عمق نامردی ات را اندازه می گیرم


به اندازه ی تمام سه نقطه های دنیا با تو حرف داشتم
اما
نقطه.



گریه" تر "میکنه
باید مهربان "تر" میشدی
گناه نامهربانیت به گردن گریه نینداز


همیشه به من میگن مثل بچه ی آدم رفتار کن...... من نمیدونم مثل هابیل باشم یا قابیل!؟


فکر میکردم تو همدردی!
ولی نه!
تو هم دردی


خط زدن بر من پایان من نیست ، آغاز بی لیاقتی توست  


از من که گذشت اما اگر باز در سرت هوای خداحافظی داشتی از همان ابتدا سلام نکن !!


چگونه میتوان به تاول های پا گفت تمام مسیر طی شده اشتباه بود ؟؟؟؟


میگویند دل به دل راه دارد راست میگویند ... دیگر نپرس چرا دوستت ندارم


هست را اگر قدر ندانی می شود بود ! و چه تلخ است هستی که بود شود و دارمی که داشتم !


در خیال دیگری می رفت ، و من چه عاشقانه کاسه ی آب پشت سرش خالی می کردم !!


این اسمش دله! اگه قرار بود بفهمه که می شد مغز؛ دل نمی فهمه!


آدما مترسک نیستن که وقتی واسه کلاغهای دلت تکراری شدن اونو با یکی دیگه عوض کنی ! خودت باش قبل از اینکه مترسک دیگران بشی .


تو باور نداری این حرف ها را ! وگرنه... من سالهاست برای آنکه در فال تو باشم ، در قهوه تــو... غرق شده ام ...!


دنبال واژه نباش.کلمات فریبمان میدهند....
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود فاتحه ی بقیه ی حروف را باید خواند...


ارزانتر از آنچه که فکرش را بکند بود اما برای من گران تمام شد...


می خواهم اعتماد کنم اما بد جایی دنیا آمده ام ... زمین ؛ جایگاه مارهای خوش خط و خالی بود که هر روز نیشم می زدند


تلاش برای زنده کردن یک رابطه از دست رفته
مثل اینه که بخوای یه چای سردشده رو با ریختن آب جوش گرم کنی
نه رنگش مثل اول میشه نه طعمش


عیبی ندارد،باز هم خودت را بزن به آن راه!
خودت را که به آن راه می زنی
میخواهم تمام راه های دنیا خراب شود !


جای خالیت را نفس عمیق می کشم ...
عطرت از تو باوفا تر است !


این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو / آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت

خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم / زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت . . .


میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره

چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی

مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه


با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی !



وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون

نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی . . .



عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست

لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست

لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه



توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی

ابر باش که منتظرت باشند که بباری

یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد

وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد


نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون

ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست



باران در گلوی من ابر ِ کوچکی ست ، میشود مرا بغل کنی؟

قول میدهم گریه کم کند



بارون و دوست دارم هنوز /  چون تو رو یادم میاره

حس می کنم پیشه منی /  وقتی که بارون می باره . . .



تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد

و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم

تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت

و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم


مرا چه باک ز باران

که گیسوان تو چتری گشوده اند

مرا چه باک ز مرگ

که بوسه های تو پیغام های قیامند

بدرودهای تو

تکرارهای سلامند


زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو

تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه

برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه

به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه

چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه



باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند

زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید

آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست