بگذار کافرم بخوانند
آنان که بی عشق … مردگی می کنند
و من با صلابت و بی شک !
به دلـــــم که قدمگاه تــــــــوست
مومنم و عاشــــــق …
بگذار کافرم بخوانند
آنان که بی عشق … مردگی می کنند
و من با صلابت و بی شک !
به دلـــــم که قدمگاه تــــــــوست
مومنم و عاشــــــق …
یکبار باید از کسی که عاشقش هستی پنهان بشی تا دردش رو بدونی !
یکبار باید به خاطر چیزهائی که نداری تحقیر بشی تا دردش رو بچشی !
که اگر کسی با این ویژگی ها بود یا باشه تو دیگه قرار نیست باشی…
یکبار باید مثه مزاحم باهات برخورد بشه و بپیچوننت تا بدونی چقدر حس آویزونی بده…
یکبار باید بهت گفته بشه عاشقت نیستم تا حس کنی داری فقط بازی می کنی و از اول سرکار بودی…
بفهمی اینها یعنی چی… بچشی…
یکبار باید فکر کنی هدف کسی نیستی و فقط یک گزینه هستی…
یکبار باید بفهمی دلتنگی چه معنائی داره و دوری کسی که دوستش داری چقدر سخت…
رسیدن به هدف چه معنائی داره…
تا نچشی نمی فهمی…
عشق ، عشق می آفریند . عشق ، زندگی می بخشد . زندگی ، رنج به همراه دارد .
رنج ، دلشوره می آفریند . دلشوره ، جرات می بخشد . جرات ، اعتماد می آورد .
اعتماد ، امید می آفریند . امید ، زندگی می بخشد . زندگی ، عشق به همراه دارد .
عشق ، عشق می آفریند.
و آخر سر نیز رویاهای عاشقانه ام با تو!
عاشقانه من !
به آسودگی با بادکنک هایت بازی کن !
کسی حق آزار و اذیت تو را ندارد !
ما مقصر خودخواهی های گذشته دیگران نیستیم !
آسوده باش ، تو را مواظبت می کنم و کلاغ ها و گربه های سیاه را از تو دور میکنم !
دیدن عکست تمام سهم من است.
از تو.
آن هم جیره بندی کرده ام،
تا مبادا،
توقعش زیاد شود!!!
… دل است دیگر،
ممکن است فردا خودت را از من بخواهد…!!!
آدمهایی که این جمله رو می شنون ؛ خوشبخت ترین آدمها هستند :
“عیب نداره با هم درستش می کنیم” …!
آرامتر تکانش دهید
مرگ مغزی شده
زودتر باید دفن شود
چیزی هم برای اهدا ندارد
احساسم بود...
تا همین دیروز هم زنده بود، کسی لهش کرد و رفت...
دار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند . . .
تســــبــیح میشوم زیر انگشــــتانت
دانـــه دانــــه میـــرانـــی ام
تا خــــودت را بالا ببـــــری . . .
عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت
بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت . . .
نمی بخشمت
ولی فراموشت می کنم
همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .
آن هایی که عمیقا عشق می ورزند، هیچ گاه پیر نمی شوند.
ممکن است بر اثر کهولت سن از دنیا بروند اما جوان می میرند
آسفالت سیاه هم که باشی ، وقتی هر روز با نور خورشید نشست و برخاست کنی به سفیدی خواهی زد ...
همیشه سفارش میکرد تو انتخاب دوست دقت کنم ...
میگفت : از آسفالت سیاه تر که نداریم؛ همنشینی شن و سنگ سفید با قیر ،
سیاه روزش کرد ، مراقب باش همنشین خوبی انتخاب کنی ...
گذشته هرچه که بوده گذشته، باید آینده را ساخت ...
آینده کتابیست که امروز مینویسی!
چیزی بنویس که در آینده از خواندن آن لذت ببری ...
صدفهای دریا ، صدای دریا را با خود دارند،
و فلسهای ماهی بوی ماهی را؛
کاش کاری کنیم که در زندگی و بودنمان ، عطر و بویی از انسانیت، دنیا را احاطه کند ...
کاش کاری کنیم ...
روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
الماس، کربنی است که تحت فشار به الماس تبدیل میشود؛
فشار های زندگی را تحمل کن تا الماس شوی ...
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت :
شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید .
من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،
ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که
در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی فاصله هم لازم بود!
قلبمو هدیه می دم بهت . مواظبش باش . نه به خاطر اینکه قلبمه به خاطر اینکه تو توشی
عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی..
دختر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی..
غذا نیست که بهش ناخنک بزنی..
رفیق نیست که بهش کلک بزنی..
عشق مقدسه...باید جلوش زانو بزنی
گفتم زندگی چند بخش است ؟
گفت : دو بخش . کودکی و پیری . گفتم پس جوانی چه شد ؟
گفت : با عشق ساخت با بی وفایی سوخت ، با جدایی مرد ...
لا لا لا لا ، نخواب دنیا ، خسیسه واسه کمتر کسی خوب می نویسه ،
یکی لبهاش همیشه غرقه خندس ، یکی پلکاش تو خوابم خیسه خیسه ...
زندگی بافتن یک قالیست نه همان نقش نگاری که خودت می خواهی ،
نقشه را اوست که تعیین کرده تو در این بین فقط می بافی ،
نقشه را خوب ببین ! نکند آخر کار ، قالی زندگیت را نخرند .
دنیای عجیبیه تا مریض نشی واست گل نمیارن ، تا گریه نکنی نوازشت نمیکنن
تا فریاد نکشی به طرفت برنمیگردن و تا نمیری نمی بخشنت .
گاه گاهی بیادت غزلی می خوانم تا نگویی که دلم غافل از آن عهد و وفاست،
خوب رویان همه گر با دل من خوب شوند خوب من ، با همه خوبان ، حساب تو جداست.
آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد یاد من باش که من همیشه به یاد تو هستم.
از طرف بهترین دوست تو خدا (سوره بقره آیه 152)
گفتی تو دلم اول و اخر خودتی از هرچه که دارم بهترینش خودتی خندیدم
و زیر لب مکرر گفتم شاهزاده ی قصه های من خودتی
انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده !
سعی کن راز ها رو تو دلت دفن کنی حتی اگر دشمنت باشه ,
وگر نه توچشم همه بی اعتبار خواهی موند
آرزوی قشنگی است کنار ردپای تو رد پا داشتن بر دشت سپید
پوشیده شده ازبرف هنوز اما نه برف امده ونه تو!
انسـان عادی مثل شهـر ی ست 100 دروازه کـه تقـدیر از هر دری بر او وارد میشود
اما فـرد حکیـم همانند کاخی است با یـــک در که تقـدیر قبل از ورود به آن در می زنـد
مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم
که سمعک هایش را
پیش دیگری جا گذاشته بود....
چشم دیگران چشمی است که ما را ورشکست میکند
اگر همه بغیر از خودم کور بودند , من نه به خانه باشکوه احتیاج داشتم نه به مبل عالی .
شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی…
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی