بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامک بی وفایی» ثبت شده است

کنــارت هستند…
تا کـــی؟
تا وقتـــی که خنده هایت را ببینند…
از پیشــت میروند یک روز…کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد ، وقتی که می گویند آن کسی نیستی که می خواستمت ! عاشقت نیستم …! آن مرد ِ زندگی من نیستی…
…دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که :
کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ، تا وقتی که حتی یک قرار معمولی با رقیب جدیدت با حس دوست داشتن صورت گیرد ،

یا کنجکاوی برای دیدن یک شخص جدید با هر بهانه ای…
نه… فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با من تمام بشود مرا نشکن !
و این است بازی
با من بودن!



آرامتر تکانش  دهید

مرگ مغزی شده

زودتر باید دفن شود

چیزی هم برای اهدا ندارد

احساسم بود...

تا همین دیروز هم زنده بود، کسی لهش کرد و رفت...


آنقــدر مرا سرد کرد

 از خودش .. از عشق ..کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام

آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..لیز می‌‌خوریــد


چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن

صداقت با دروغگو  و مهربانی با سنگدل . . .


اگرچه نازنینان را وفا نیست ، گلستانی چو باغ آشنا نیست ،

اگر بر اوج آسمان هم پا گذارم ، دلم یک لحظه از یادت جدا نیست .


دلم خوش بود که یارم با وفا بود / کمی از زندگیش از آن ما بود

ولی افسوس که فکر ما غلط بود / که زنگ تفریحش احساس ما بود . . .


یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم / گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم /

پرپروانه شکستن هنر انسان نیست / گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم /

یادمان باشد اگر شاه گلی را چیدیم / وقت پرپر شدنش سازو نوایی نکنیم /

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند، طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم...


نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درامدی.

نفرین بر آن مرامی که اینگونه  به اعتمادم خیانت کرد
نمیبخشمت


من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!


عـاشق شدم تو را  آخر چرا مرا  باور نمیکنی ؟!
افتاده زیر پا صد پاره دل چرا بـاور نمی کنی ؟
ای آهوی روان   انصاف کن کمی  بر زخم مرهمی!
زخمم چو لاله گشت  امّا تو بی وفا باور نمی کنی!


ای بی وفا ز داغ تو در دل شــــرر فتاد
وز دیده اشک غـــم ز محبت ثمر فتاد
جورم چنان بدل بنـــمودی که قلب من
گــردیده پاره پاره و از تن بدر فتاد


روزی که نگاهت دلم را نشانه رفت
گویی تمام غصه ها ازین خانه رفت
ماه از شبم گذشت وبی بهانه رفت
به چشمان خسته ام قسم یار بیوفا


خداحافظ ای یاد تو تار و پودم
خداحافظ ای قبله هر سجودم
خداحافظ ای گل، گل پرپر من
خداحافظ ای با بی وفا دلبر من ...


زیر سایه ات باتو
له شدم ز رسوایی
خسته ام دگر از خود
این همه شکیبایی
با دلم چه ها کردی
تو خود جفا هستی
بیوفا و نامردی
تو شروع یک دردی
تو دل مرا بردی
درغروب این قصه
در خیال من مردی
..


بی وفایی واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین ،
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها ،
هرگز تبرئه ای نیست
آنکه را که را چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد ...


خیالت تخت قلبت  قرص قرص آنچنان ضربه بی وفاییت سهمگین بود که دیگر نای حتی اعتراض هم ندارم.


بی وفا
مانده ام با دوستت دارمی
که پیش از رفتنت گفتی چه کنم
در مشت می فشارمش چون کلید صندوقچه ای
بی آن که با کسی در میان بگذارم
راز گنج گرانبهایم را



گلرخی ،دار وندارم شده است
بیوفا یار ،نگارم شده است
سوز هجران وغم غربت یار
آفت باغ وبهارم شده است


بهم بگو ای بیوفا تا کی باید تنها باشم
تا کی باید گریه کنم یا از تو بیخبر باشم


پرستوها چرا پرواز کردین ، جدایی را شما آغاز کردین ، جدای بی وفایی قهر و دوری ، همه باشند گناه آشنایی


بی وفایی کن وفایت می کنند ، با وفا باشی خیانت می کنند ، مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست ، مهربان باشی رهایت می کنند


در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگیست ، ورنه با یک استخوان صد سگ رفیقت میشوند


من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم ، نگاهت را نگیر از من که با آن عالمی دارم ، اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست ، وفا آن است که نامت را نهانی زیر لب دارم.



کس به امید وفا ترک دل و دین مکند
که چنانم من از این کرده پشیمان که نپرس


وقتی فهمید میخوامش ، خندید و رفت
التماس رو تو چشام دید و رفت
 با تمام خوبیهام اون بی وفا
 رنگ غم تو چشام پاشید و رفت .


خدایا هر که با من آشنا شد دو روزی دید و زود از من جدا شد ، نمی دانم از اول بی وفا بود و یا نازش کشیدم بی وفا شد


میخوام بهت بگم که بی وفا بودی
رفتی عهد و قسمهامون و شکوندی
رفتی و چشم من مونده به راه تو
حالا من بی وفا ترم یا تو


آنچنان رسم وفا مرد که ترسم روزی / لیلی زنده شود یادی ز مجنون نکند


بی وفا پشت این پنجره جز
 هیچ بزرگ چیزی نیست
آنقدر ساده گذاشتی که بگریم
 که نفهمیدی سیل، توراهم برد
جز هیچ ، هیچ ندارم که بگویم
این آخرین خنده های لاغرم بود
شاید دیگر مرا نبینی !


دلم برای کسی تنگ است که افتاب صداقت را به میهمانی گل های باغ می اورد.و گیسوان بلندش را به ابها می داد

و دستهای سپیدش را به باد می بخشید

دلم برای کسی تنگ است که همچون کودک معصومی دلش برای دلم سوخت و مهربانی نثار من می کرد


به خیال کدامین آرزو ، صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی وفا ؟



کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به  بی وفایی چون تو دیگر  هرگز اعتماد نخواهم کرد


میان دست من و تو هزار فرسنگ است 
غریب مانده دلم بی وفا دلم تنگ است
سراغ چشم ترم را چرا نمی گیری 
مگر جنس دل نازک تو از سنگ است