بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۱ مطلب با موضوع «آرشیو موضوعی اس ام اس :: اس ام اس غمگین» ثبت شده است

خدا جون میشه تو امشب، منو تو بغل بگیری؟
بگی آروم توی گوشم ، دیگه وقتشه بمیری
خدا جون میگن تو خوبی ، مثل مادرا می مونی
اگه راست میگن ببینم ، عشق من کجاست میدونی؟
خدا جون میشه یه کاری ،  بکنی به خاطر من؟
من می خوام که زود بمیرم ، آخه سخته زنده موندن
من که تقصیری نداشتم ،پس چرا گذاشته رفته؟
خدا جون تو تنها هستی ، میدونی تنهایی سخته
خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت
ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟
بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری…


آرامتر سکوت کن
صدای بی تفاوتی هایت
آزارم می دهد…


پنجره های این خانه

تاریکی را قاب گرفته اند بر دیوار !!


نه از تو دلگیرم ، نه از خدا

تنها از دلم دلگیرم

که نبود این هر دو را نمی تواند تحمل کند...


 گاهی در زندگی فصلهایی وجود دارند که سرد هستند و ناخوشایند ...

پر از نا امیدی ، اندوه و غم ... و البته بی حوصلگی ...

فصلهایی که تموم ناشدنی نشون میدن ... فصلهایی که فکر می کنیم موندگارند

و همین فکر ، غم و غصه اش رو بیشتر میکنه ،

دوره هایی که دوست نداری حتی راجع بهش با کسی حرف بزنی ...

 این روزهای ابری برای همه هست و فکر نکن که تو این دنیا فقط برای خودت پیش اومده و بس ...


ای کاش میدانستم، ای کاش میدانستم پس از مرگم اولین قطره ی اشک را چه کسی برایم میریزد و آخرین کس که مرا فراموش میکند کیست



همه جا سردو سیاه ، رو لبام ناله و آه سر من بی سایبون ،

نگهم مونده به راه من غمگین و سرد و تو دلم یه گوله درد نه بهاری نه گلی ، پاییزِم پاییزِ زرد


روزی با خود فکر میکردم اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم

اما حالا حاضر نیستم حتی کبریتی روشن کنم تا ببینم کجاست.


تسبیح شدم زیر انگشتات ، دانه دانه میرانی ام ، تا خودت را بالا ببری


کسی هست آغوشش را، شانه هایش را به من قرض دهد؟ تا یک دل سیر گریه کنم؟

بدون هیچ سوال و دلداری و نصیحتی.؟


هر دو بالم را شکستی باورم را پس بده / مانده خالی خالی هستی ام را پس بده

دفتر شهر را پر پر کن اما خوب من / اشک های بیت بیت دفترم را پس بده


در غمگین ترین لحظات زندگیم شادم که کسی نمیداند که چقدر غمگینم . . .


شادی هایم را به تو هدیه  می کنم

اندک بودنش را به من خرده مگیر

این تمام سهم من از روزگار است


شیشه دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست ، این شقایق با نگاهی سرد غمگین میشود .


روز اول گل سرخی برام آوردی گفتی برای همیشه دوستت دارم

روز دوم گل زردی برایم آوردی گفتی دوستت ندارم

روز سوم گل سفیدی برایم آوردی و سر قبرم گذاشتی و گفتی منو ببخش فقط یه شوخی بود.


گل فرستادم تو بو کن، اگر مردم تو با گل گفتگو کن ، اگر ماندم که باز آیم به سویت ، اگر رفتم فدای تار مویت.



صدبار به سنگ ، کینه بستند مرا / از خویش غریبانه گسستند مرا
گفتند همیشه بی ریا باید زیست / آیینه شدم باز شکستند مرا


تا بشکند امروز طلسمم برخیز / تا غصه جدا شود از اسمم برخیز !
این جسم ندارد آرزویی جز خاک / ای روح ! به احترام جسمم برخیز !


نگاه ساکت مردم به روی صورتم دزدانه می افتد ، همه گویند عجب شاداست ، عجب خندان دل مردم چه میداند که من دنیایی از اشکم.


هر شب زغم عشق تو من خواب ندارم / فکر دل من کن که دگر تاب ندارم / بس گریه نمودم ز فراق غم عشقت / چشمم به زبان آمد و گفت اشک ندارم.


عاشقی با قلب من بیگانه شد / خنده از لب رفت و یک افسانه شد / حس و حالی بعد عشق آمد پدید / بعد آنشب زندگی غمخانه شد.


پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند / بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند

همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست / طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند . . .


من به جای خالی اش بیشتر از خودش عادت کرده ام . . .
اعتراف تلخیست … !!!


ساعت ها به ساعت می نگرم

مسابقه گذاشته اند عقربه ها

هر چه غمت بیشتر باشد از سرعت خود می کاهند . . .


دیگر بهار هم سر حالم نمی کند / چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند

آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟ / وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند . . .


گـاهــــــــی بــه خـــــــــــــاطـرش
مــــــــــانـدن را تـحـمـــــــل کــــن
رفتن از دست "همـــه" برمی آید ...


مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش مرا برای ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد...


همانند پلی بودم برای عبورت، به فکر تخریب من نباش، رسیدی دست تکان بده، من خود فرو میریزم.


زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود.


تو دل منو شکستی و لی من دل تو رو نمی شکنم
چون یک دل شکسته بهتر از دو دل شکسته است


یادمان باشد:
اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
که در این بحر دو رنگی و ریا دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم . . .


گفتی شتاب رفتن من از برای توست / آهسته تر برو که دلم زیر پای توست . . .


تا که بودیم ، نبودیم کسی /  کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم همه بیدار شدند /  تا که مردیم همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست /  نه در آن لحظه که افتاد و شکست . . .


زتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران . . .



از تو متنفرم حتی اگر اندازه تمام ستاره های آسمان هم دوستم داشته باشی
برایت آرزوی مرگ نمیکنم چون باید بمانی و خوشبختی من و بد بختی خود را ببینی . . .
منتظر آن روز هستم
مانند روزی که رفتی و گفتی دیگر باز نمی گردی


از دشمنان برند شکایت به دوستان / چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم ؟


با تو بودن خیلی وقته که گذشته
بی تو بودن مثل مهر سرنوشته
حالا اسم تو را هی زمزمه کردن
واسه من نه تو میشه نه فرقی داره . . .


تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد
از عاشقی تباهی
از زندگی مصیبت
از دوستی شکستو
از سادگی خیانت . . .



تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد
از عاشقی تباهی
از زندگی مصیبت
از دوستی شکستو
از سادگی خیانت . . .


خوشحالم که بردم چون کسی رو از دست دادم که دوستم نداشت
خوشحالم که باختی چون کسی رو از دست دادی که دوستت داشت . . .


کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی
وقتی دل مرا شکستی ، یکبار بر میگشتی
فقط نیم نگاهی میکردی . . .


این دلی که شکستی مال من نبود
خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد
خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو ســ ــینه . . .


احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . .


تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلو شد . . .


تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلو شد . . .


یارب تو او را همچو من بر غم گرفتارش مکن
در شهر غربت ای خدا هرگز تو ازارش مکن
هر چند او از رفتنش چشمان من گریان نمود
لیک ای خدای مهربان از غصه پر بارش مکن . . .


بستن زلف رها سنگدلی می خواهد / دل شکستن به خدا سنگدلی می خواهد
چون دلت حال مرا دید نپرسید چرا / سنگ ماندن به خدا سنگدلی می خواهد . . .


قلب من اندازه ی مشت منه / مشتمو برای تو وا می کنم
چشم من اندازه ی پنجره هاست / تو رو بی پرده تماشا می کنم . . .


آنقدر با آتش دل ساختم تا سوختم / بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم  . . .


سلام گل قشنگم ، آسمون یه رنگم / کاش بدونی عزیزم ، چقدر برات دلتنگم . . .