اندکی کسالت روحی دارم !
.
.
.
.
.
درمانش فقط یک کلمه است !
درمانش فقط خاموش کردن سکوت است !
یارم ، دلدارم لب به زبان بگشای و راز دل را بهر آن سیاه بخت سپید روی بگو !
اندکی کسالت روحی دارم !
.
.
.
.
.
درمانش فقط یک کلمه است !
درمانش فقط خاموش کردن سکوت است !
یارم ، دلدارم لب به زبان بگشای و راز دل را بهر آن سیاه بخت سپید روی بگو !
گاهی کوچکم می بینی
گاهی بزرگ ! !
نه کوچکم نه بزرگ ! !
خودت هستی که دور می شوی و نزدیک ! ! !
خودت باش و خودت را آنگونه که هستی دوست بدار ،
حتی اگر مجبور باشی برای خود بودن بهای سنگینی بپردازی،این بها را بپرداز و خودت باش
زندگی رقص واژگان است ، یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت...
زندگی من سراسر حماقته ، اما کسی نمی دونه حماقتهای من اصول منه ،
اصولی که تو این دنیا غریبن،غریبتر از بی صدا شکستنم... کاش می تونستم حماقت نکنم... کاش
جدایی نادر از سیمین اسکار می گیرد
جدایی من از تو عمرم را
نفرینت نمی کنم
فقط همین که دیگر جایت در دعاهایم خالی است برایت کافی است...!!!
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد همه گفتند تله موش مشکل توست و به ما ربطی نداره
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید،از مرغ برایش سوپ درست کردند،گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند و گاو را برای مراسم ترحیم کشتند
و در تمام این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر میکرد.
اگر روزگاری شأن و مقامت پائین آمد ناامید مشو
زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پائین میرود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید
اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می کند.
بگذار پایان تو را غافلگیر کند، درست مانند آغاز.
عقل بی عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نیست،
آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه
همیشه یکی پیدا میشه که هُلت بده
چه نشسته باشی روی تاب
چه ایستاده باشی لبه ی پرتگاه
ماها نیازی به کتابهای «تعبیر خواب» نداریم
یا ترسهایمان را خواب میبینیم
یا نداشتههایمان را
دیار عاشقی هم شهر هـــرت داره!
خیلی راحت دل مـی دزند، دل می بـرند ،دل می شکنـند...
قصه عشقت را ...
به بیگانگان نگو !!!
چرا که این کلاغهای غریب
بر کلاه حصیری مترسک نیز
آشیانه می سازند...
شاکر بودن ولی آن را به زبان نیاوردن مانند آن است که هدیه ای را برای کسی تهیه کنید ولی آن را به وی ندهید.
اعتبار آدمها به حضورشان نیست
به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند . . .
آنروزکه سقف خانه هاچوبی بود!
گفتارو عمل درهمه جا خوبی بود!
امروزبنای خانه ها سنگ شده!
دلهاهمه با بنا هماهنگ شده!.
به آدمها اجازه نده اونقدری بهت نزدیک بشن که بتونند بهت ضربه بزنند ...
یک سنگ تا وقتی از شیشه دوره بیخطره،
اما امان از وقتی که سنگ بخواد به سرعت به شیشه نزدیک بشه ...
زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور
و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان . . .
ما خوب یاد گرفتیم:
در آسمان مثل پرندگان باشیم و در آب مثل ماهیها ،
اما هنوز یاد نگرفته ایم روی زمین چگونه زندگی کنیم ...
اگه کفشت پات رو می زد و از ترس قضاوت مردم پابرهنه نشدی و درد رو به پات تحمیل کردی،
دیگه در مورد آزادی شعار نده !
درمقابل سختیها همچون جزیره اى باش که دریا هم با تمام
عظمت وقدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند.
در زندگی تان! نقش نیشهای مار " ماروپله" را بازی نکنید...
شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،
همان کس که به شما اعتماد کرده بود ...
مدیر خوب، یک نقطۀ مثبت در فرد پیدا می کند و روی آن کار می کند.
ولی مدیر بد، یک نقطه ضعف در فرد پیدا می کند و به آن گیر می دهد ...
در عجبم
از سیب خوردنِ مان
که
از آن فقط ” چوبش ” باقی می ماند.
مگر این همه چــــــوب که خوردیم
از یک سیــــب…..شروع نشد !؟
قابل توجه آنهایی که از ساز مخالف و باد مخالف و جریان ناموافق زندگی می نالند و نا امیدند :
" باد بادک زمانی اوج میگیرد که با باد مخالف روبرو شود ... "
آری ، خنده های تـــو
بزرگترین ِ آرزوهـــایِ مـن انـد.
شادمانه بخــند؛
بگذار تا برآورده شوند ...
بعضی وقت ها { روزگار} ؛
یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،
بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.
زمانه ایست که خیلی خیلی ، چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.
اشتباهی خونه یه خانم پیری رو گرفتم، اومدم معذرتخواهی کنم، هی میگفت:
علی جان تویی، هی میگفتم: ببخشید مادر اشتباه گرفتم،
باز میگفت: رضا جان تویی مادر، میگفتم: نه مادر جان اشتباه شده ببخشید،
اسم سوم رو که گفت دلم شکست،
گفتم: آره مادر جون، زنگ زدم احوالتون رو بپرسم.
اونقدر ذوق کرد که چشام خیس شد.
شریک زندگی ات را با دقت انتخاب کن.
نود و پنج درصد خوشبختیها و بدبختی های زندگی ات ناشی از همین یک تصمیم خواهد بود.
آری دوستِ من،
میدانم زندگی کوتاه است ...
اما طولانی ترین چیزیست که در اختیار ما انسانها قرار دارد ...
باید بهترین استفاده را از آن برد
یک راند دیگر مبارزه کن , وقتی پاهایت چنان خسته اند که بزور راه میروی .
یک راند دیگر مبارزه کن , وقتی بازوهایت چنان خسته اند که قدرت گارد گرفتن نداری .
یک راند دیگر مبارزه کن , وقتی خون ازدماغت جاریست وچشمانت سیاهی میرود و
چنان خسته ای که آرزو میکنی حریف مشتی به چانه ات بزند و کار را تمام کند .
یک راند دیگر مبارزه کن , و به یاد داشته باش مردی که همواره یک راند دیگر مبارزه میکند هرگز شکست نمیخورد .
ازکسی پرسیدن خلوت کجاست؟ گفت: جایی که من و تو نباشیم...
توجه کنید!!! جایی که من و تو نباشیم ، ما باشیم..
گل نیلوفر در مرداب میروید تا همه بدانند در سختیها، باید زیباترینها را بیافرینند....
کاش می دانستیم زندگی با همه وسعت خویش،محفل ساکت غم خوردن نیست ،
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست ، زندگی خوردن و خوابیدن نیست ، اضطراب و دیدن و نادیدن نیست ،
زندگی جنبش و جاری شدن است ، زندگی کوشش راهی شدن است ،
از تماشاگه آغاز حیات ، تا به جایی که خدا می داند.