خسته از زندان که نامش زندگیست ، پس قشنگی های دنیا دست کیست ؟؟؟!!!
بیچاره سنگ که از دست کودکی رها میشود بسوی قناری،نمی داند دل کودک را بشکند یا سر قناری!
دلا، یاران سه قسمند : زبانی اند و نانی اند و جانی.
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
و لیکن یار جانی را نگه دار ؛ به جانش جان بده تا میتوانی...!
پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست .....
هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر ، یک پازل جدید براش ساختی هنر کردی
همان غاری که از وارد شدن به آن واهمه دارید ، میتواند سرچشمه
آن گنجی باشد که دنبالش می گشتید . . .
خواهر کوچکم از من پرسید پنج وارونه چه معنا دارد؟
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرت زده گفت روی دیوار و درختان دیدم
بازهم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بعدها وقتی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان میفهمی پنج وارونه چه معنا دارد
برهنه ات می کنند تا بهتر شکسته شوی....
نترس گردوی کوچک....
آنچه سیاه می شود .... روی تو نیست،، دست آنهاست
عشق یعنی : شب نشینی با خدا ، گفتگو با ناله اما بیصدا
عشق یعنی : پرتاب گلی از سوی دوست هر کجا باشد دلم همراه اوست
دانـایـان می کوشند خود را همرنگ محیط کنند امــا دیــوانــگان سعی میکنند محیـط را به رنــگ خـود در آورنـد.
خواهش میکنم: بی حوصلگی هایم را ببخش، بداخلاقی هایم را فراموش کن،
بی اعتنایی هایم را جدی نگیر، در عوض من هم تو را میبخشمکه مسبب همه ی اینهایی.
عشق امانت با ارزشی است که هر کسی تو قلبش می زاره ،
برای همینه که هر وقت بخوای عشق رو از کسی پس بگیری ، باید قلبشو بشکونی .
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ، هر که با ما بود از ما می گریخت ،
چند روزی هست حالم دیدنیست ، حال من از این و آن پرسیدنیست ،
گاه بر روی زمین زل می زنم ، گاه بر حافظ تفاءل می زنم ،
حافظ فالم را گرفت ، یک غزل آمد که حالم را گرفت ، ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم .
از بس خوابت را دیده ام
دیگر نمی گویم “خوابم میآید”
میگویم “یـــــــارم میآید” . . .
نه از قایق نه از قایق مینویسم ، نه از زخم شقایق مینویسم
به یاد لحظه های با تو بودن ، به یاد آن دقایق مینویسم . . .
تنها یک لحظه بی اندیش به آنجه که نمی خواهی، آن از آن من، فقط من را نخواه جرا که من از آن خود نیستم
دیگر نمیگویم "گشتم نبود نگرد نیست"
بگذار صادقانه بگویم من گشتم اتفاقأ هم بود فقط مال من نبود شما بگردید شاید مال شما باشد
ترک کردن آدمها هم آدابى دارد.اگر آداب ماندن نمیدانید لااقل درست ترکشان کنید تا ترک برندارند
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم، از شما چه پنهان ما از درون زنگ زده ایم
این بار مبلغ قبض موبایلم خیلی کم شده بود
اما اصلا خوشحال نشدم
هشتصد هزار و ششصد
عددی که تنهایی ام را به رخم می کشید . . .
نخستین قانون موفقیت تمرکز است .
یعنی همه نیروهای خود را روی یک نقطه متمرکز کنید ،
مستقیما به سراغ همان بروید و به چپ و راست منحرف نشوید
مرد بزرگ تنها به خود متکی است و جز از خود از هیچکس چیزی طلب نمی کند
ولی مردان کوچک از دیگران توقع دارند
خوشبختی توپی است که وقتی می غلتد به دنبالش می رویم و وقتی توقف می کند به آن لگد می زنیم
«موفقیت» بدستآوردن چیزی است که دوست داری و «خوشبختی» دوست داشتن چیزی است که بدستآوردهای.
چهار روش برای اتلاف وقت وجود دارد:
کارنکردن،
کم کارکردن،
بد کارکردن
و کار بیهوده کردن.
دوستان جدید پیدا کنید اما دوستان قدیمی را هم حفظ کنید، اینها نقره و آنها طلا هستند.