اولی:« به نظر تو، هویج باعث تقویت بینایی می شود؟»
دومی: «حتما، چون تا به حال هیچ خرگوشی را ندیده ام که عینک زده باشد.»
اولی:« به نظر تو، هویج باعث تقویت بینایی می شود؟»
دومی: «حتما، چون تا به حال هیچ خرگوشی را ندیده ام که عینک زده باشد.»
روزی فیلی زخمی شد و او را برای جراجی به اتاق عمل بردند ، پس از عمل ، دکتر از اتاق خارج شد و با تعجب دید که مورچه ای جلوی در اتاق قدم می زند ،
دکتر جلو رفت و پرسید : این جا چه می خواهی؟ مورچه جواب داد : آقای دکتر! این مجروح دوست من است ، آمده ام که اگر لازم شد برای آقا فیله خون بدهم.
فیلی و مورچه ای در زمستانی با هم ازدواج کردند وقتی از باشگاه بیرون آمدند فیل جلو راه می رفت و مورچه به دنبال او پا جای پای فیل می گذاشت.
به برفها که رسیدند همین طور که مورچه می رفت افتاد توی جا پای فیل و فریاد زد : آه ! بسوزد پدر عشق! افتادم تو دام عاشقی..
دایناسور به دوست دخترش میگه بیا بریم سینما دوست دختره میگه نمیام میگه بریم رستوران میگه نه میگه بریم خونه ی من میگه نه
بهش میگه همین کارها رو کردی که نسلمون منقرض شد!
یه دکتری رفته بوده یکی از دهات و بهشون اصول بهداشت و نظافت رو یاد می داده. اتفاقأ همون موقع یه گربه ای داشته پشتشو می لیسیده و خودشو تمیز می کرده.
جناب دکتروسط سخنرانی میگه: مثلأ نگاه کنید، حتی این گربه که حیوونه و عقلش نمی رسه هم داره خودشو تمیز می کنه.
یهو یکی از دهاتیها از وسط جمع بلند می شه میگه: آقای دکتر، نه فکرکنی عقلمان نمی رسد ها، زبانمان نمی رسد.
گرگه بعد از کلی جستجو آی دی شنگول و منگول رو گیر میاره ، بعد از چت کردن باهاشون قرار میزاره. وقتی می ره سر قرار می بینه چوپان دروغگو اومده!
اگه حیوونا قرار بود شغلی انتخاب کنن،
حتما وال ملوان، گورخر زندانی، لک لک شالی کار، دارکوب نجار، زنبورعسل قناد، بلبل خواننده، کرم ابریشم بافنده، میمون بندباز و کبوتر پستچی می شدند.
یک روز یک گنجشک با یک موتوری تصادف می کند و بی هوش می شود. وقتی به هوش می آید، می بیند در قفس است. می زند توی سرش و می گوید: «بیچاره شدم، موتوریه مرد.
قورباغه وزنبور با هم ازدواج میکنند قورباغه میگه قوقوقوقوقوقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته...