زن غضنفر دو قلو میزاد، غضنفر میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه،
به یارو میگه: حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم
زن غضنفر دو قلو میزاد، غضنفر میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه،
به یارو میگه: حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم
یه ایرونی، یه آلمانی، یه اسپانیایی و یه غضنفرسوار هواپیما بودن که زیر هواپیما درمی ره، همه، حتی خلبان، از میله بالای هواپیما آویزون می شن، خلبان می گه: یکی از شماها باید از هواپیما بپره بیرون، غضنفرمی گه: من می پرم به یه شرط: همه تون برام کف بزنین، همه براش کف می زنن و سقوط می کنن!!!
غضنفرداشته کباب درست می کرده می بینه یه گربه داره نگاه می کنه داد می زنه آی بلال شیر بلاله.
دزد اومده خونمون همه جا رو بهم ریخته ... 2 تا فرشمونو برده ... زنگ زدیم پلیس اومده میگه خونتون دزد اومده؟
پـــ نــه پــــــ می خواستیم تغییر دکور بدیم گفتیم شما هم بیاین نظر بدین!
شیش تیغ کردم دارم به خودم میرسم مامانم اومده میگه جایی میخوای بری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گفتم امشب شب قدره ملائکه ها میان پایین خوش تیپ کنم شاید بتونم مخ یکیشونو بزنم!.
دختره میگه اگه من برم خارج تو با یه دختر دیگه ای دوست میشی؟
پَـــ نَ پَـــ میرم تو اتاقم خودمو حبس می کنم رو دیوارشم می نویسم: شاید این جمعه بیاید ... شاید
رفتم سوپری میگم نوشابه دارید یارو میگه نوشابه مشکی گفتم پـــ ... عصبانی شد گفت برو گمشو بیرون ....
میگم آقا میخواستم بگم پنیرم میخوام یارو کلی معذرت خواهی کرده میگه پنیر کیلویی میخوای ؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَـــ متری میخوام!!!
دختره داره فیلم میبینه دوستش میگه:من عاشقه رادانم. دوستش میگه:کی؟بهرام؟
دختره میگه: پ نه پ سردار
رفتم کتابفروشی، به یارو میگم: از دکتر شریعتی چی دارین؟ میگه کتاباشو میخواین؟!
پـَـــ نــه پـَـــ ، لباس زیراشو میخوام...!
بابام اومده میگه: میخوای بخوابی؟ -اره.
خب الان مسواک زدی؟ - بله.
با خمیر دندون زدی؟ - بله.
خب خاک تو سرت!
میگم چرا؟
سه تا موقعیت پـَـــ نــه پـَـــ برات جور کردم هیچی نگفتی
رستم خنجر را کشید که سینه ی سهراب را بدرد که سهراب گفت، میخواهی مرا بکشی؟
پــــ نـــ پــــ خنجرمو نگاه واسه زنجانه، اصلیم هست، خریدم سر توپ خونه 8 تومان باورت میشه؟
داریم ۱۰ نفری بازی شبکه ای میکنیم
اومده میگه جدی حال میده؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم
تی شرت « دی اند جی » پوشیدم …داداشم میگه « دولچه ، گابانا » ست؟ میگم
پَـــ نَ پَـــ « داوود و غفوره »
رفتم به همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟
می گه می خوای غذا درست کنی؟
پَـــ نَ پَـــ می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره
کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش.
داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.
رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم،
مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ همینجا میخورمش
سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مینویسم
مراقبه دیده میگه تقلبه؟؟
گفتم پَـــ نَ پَـــ دعای ابوحمزه ثمالیه
به داداشم میگم برو عصای آقاجون رو بیار؛
میگه آقاجون میخواد بره مگه؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ؛ میخواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه !
صبح پاشدم به زور، دارم لباس میپوشم، بابام میگه کلاس داری؟!
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ نگران لباسم شدم پاشدم ببینم هنوز اندازمه یا نه.
به مامانم میگم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام،هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان…
میگه: یعنی زن میخوای پدرسوخته؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه داداش توپول موپول میخواستم روم نمیشه مستقیم به بابا بگم.
روزی فیلی زخمی شد و او را برای جراجی به اتاق عمل بردند ، پس از عمل ، دکتر از اتاق خارج شد و با تعجب دید که مورچه ای جلوی در اتاق قدم می زند ،
دکتر جلو رفت و پرسید : این جا چه می خواهی؟ مورچه جواب داد : آقای دکتر! این مجروح دوست من است ، آمده ام که اگر لازم شد برای آقا فیله خون بدهم.
فیلی و مورچه ای در زمستانی با هم ازدواج کردند وقتی از باشگاه بیرون آمدند فیل جلو راه می رفت و مورچه به دنبال او پا جای پای فیل می گذاشت.
به برفها که رسیدند همین طور که مورچه می رفت افتاد توی جا پای فیل و فریاد زد : آه ! بسوزد پدر عشق! افتادم تو دام عاشقی..
دایناسور به دوست دخترش میگه بیا بریم سینما دوست دختره میگه نمیام میگه بریم رستوران میگه نه میگه بریم خونه ی من میگه نه
بهش میگه همین کارها رو کردی که نسلمون منقرض شد!
یه دکتری رفته بوده یکی از دهات و بهشون اصول بهداشت و نظافت رو یاد می داده. اتفاقأ همون موقع یه گربه ای داشته پشتشو می لیسیده و خودشو تمیز می کرده.
جناب دکتروسط سخنرانی میگه: مثلأ نگاه کنید، حتی این گربه که حیوونه و عقلش نمی رسه هم داره خودشو تمیز می کنه.
یهو یکی از دهاتیها از وسط جمع بلند می شه میگه: آقای دکتر، نه فکرکنی عقلمان نمی رسد ها، زبانمان نمی رسد.
گرگه بعد از کلی جستجو آی دی شنگول و منگول رو گیر میاره ، بعد از چت کردن باهاشون قرار میزاره. وقتی می ره سر قرار می بینه چوپان دروغگو اومده!
اگه حیوونا قرار بود شغلی انتخاب کنن،
حتما وال ملوان، گورخر زندانی، لک لک شالی کار، دارکوب نجار، زنبورعسل قناد، بلبل خواننده، کرم ابریشم بافنده، میمون بندباز و کبوتر پستچی می شدند.
یک روز یک گنجشک با یک موتوری تصادف می کند و بی هوش می شود. وقتی به هوش می آید، می بیند در قفس است. می زند توی سرش و می گوید: «بیچاره شدم، موتوریه مرد.
قورباغه وزنبور با هم ازدواج میکنند قورباغه میگه قوقوقوقوقوقوربونت برم زنبور میگه وظ وظ وظ وظ وظ وظ وظیفته...
به غضنفر میگن میزان تحصیلات ؟ میگه PHD میگین یعنی چی ؟
میگه:
Passed Highschool with Difficulties
به غضنفر میگن لپ لپ می خری؟
میگه : آره ! میگن حالا جایزه هم توش داره؟
میگه فکر نمی کنم ،من لپ لپ رو واسه کیفیتش می خرم !!!
رفتم داروخونه به یارو میگم شامپو ویتامینه میخوام!
طرف میگه شامپو واسه موهات دیگه؟
میگم : پ ن پ شامپو ویتامینه واسه فرش میخوام تا گلهاش سریع رشد کنند.
پلیس ماشینمو خوابونده رفتم خلافی و جریمه دادم کاراشو کردم بعد رفتم پارکینگ تحویلش بگیرم
یارو میگه : اومدی ماشینو ببری؟
میگم : پ ن پ اومدم ملاقاتش! براش دوتا کمپوت آوردم تنهایی بهش بد نگذره!
تو حیاط آتیش روشن کردم داداشم میگه : میخوای کباب درست کنی؟
میگم: پ ن پ دارم با سرخپوستها تبادل اطلاعات میکنم.
به یارو میگم شارژ سوزنی تلفن همراه داری؟
میگه میخوای گوشیتو شارژ کنی؟
میگم پ ن پ میخوام شلوارمو اتو بزنم.
دوستم روزنامه دستشه میگم صفحه جدولشو بده من میگه میخوای حلش کنی ؟
پَ نه پَ میخوام از رو چیدمان جدولش محوطه باغ طراحی کنم !
دیروز اومدم خونه دیدم مامانم آشپزخونه ست ، بهش میگم سلام !
۲۰ دقیقه بدون اینکه چیزی بگه بهم زل زده ؛ میگم چیزی شده ؟
میگه نمیدونم چی بگم که بعدش نگی پَ نَ پَ !!!
در پارکینگ رو باز کردم برم تو ، یارو اومده جلوش پارک کرده ، میگه می خوای بری تو ؟
پَ نَ پَ درو باز کردم هوای کوچه عوض بشه !
دوازده شب رسیدم دم خونه ، کلید نداشتم !!!
به داداشم زنگ زدم میگم یواش درو باز کن بقیه بیدار نشن ! میگه در خونه رو ؟
پَ نَ پَ در یخچالو !!!
به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه ! میگه وقتی استارت میزنی روشن نمیشه ؟
میگم پَ نَ پَ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه !!!
لپ تاپم رو بردم نمایندگی ، میگم ضربه خورده کار نمیکنه ، یارو میگه ضربه فیزیکی ؟
پَ نَ پَ بی محلی کردم بهش ، ضربه روحی خورده !!!
رفتم مغازه میگم CD دارید ؟ میگه خام ؟
پَ نَ پَ تنوری باشه با قارچ و پنیر !!!