مادر: پرویز جون مگه تو زبون نداری که دستت را وسط سفره دراز می کنی؟
پرویز: چرا مادر جان زبان دارم ولی زبانم به وسط سفره نمی رسه!!!
مادر: پرویز جون مگه تو زبون نداری که دستت را وسط سفره دراز می کنی؟
پرویز: چرا مادر جان زبان دارم ولی زبانم به وسط سفره نمی رسه!!!