به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته
میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم
به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته
میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم
تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم ، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید
دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟
گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره
یارو با موتور زده بهم ….خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ من خودنویسم جوهرم پس داده
بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین …
تازه میپرسه خورد به دستت؟
پَـــ نَ پَـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود عجب گلی
رفتیم واسه عروسی باغ اجاره کنیم … یارو میگه جای امن میخای ؟
پَـــ نَ پَـــ یه باغ بده تجاوز خورش خوب باشه مهمونا روش حساب کردن !
پارتی بودیم … ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن …
رفیقم میگه دارن میرقصن!؟
پَـــ نَ پَــــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده
لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟
میگم پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره بعد بش میگم کاری داری باش مگه ؟
میگه پَـــ نَ پَـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن
عر عر عر ، به من میگن خر
یه عمر من خرهستم!
همیشه باربرهستم!
خری که میگن من هستم !
گوشی موبایل به دستم !
درحال خوندن هستم!
الان توى اخبار شنیدم یه میمون توى تصادف کشته شده!
خیلى نگرانتم ؛ یه sms بفرست تا بدونم سالمى!
………………….. ؟ ………………….. ؟ …………………. ؟
.
.
.
دیدم بیکاری اینا رو دادم براش سوال پیدا کنی
عجب دوره زمونه ای شده که به خاطر حفظ رفاقتت
باید خیلی از حرفارو توی دلت نگه داری
تا حداقل کسی رو داشته باشی که بهش بگی رفیق
مگه نه رفیق … !؟
نرو پایین سر کاریه
.
.
.
نرو
.
.
.
نرو
.
.
.
سلام، آفرین که به حرف شیطون گوش نکردی ، من این پایین منتظرت بودم.
میخواستم بگم : مسواک بزن همیشه تا دندونات تمیز شه!
برای من یه فرشته بودی اما هیچ وقت منو دوست نداشتی
و همیشه با رقیب های من پرواز کردی
خدا را شکر تازه فهمیدم تو عزرائیلی
پنج حقیقت مهم زندگی:
۱. با زبونت نمی تونی همه دندوناتو لمس کنی. . .
۲.اونقدر احمقی که الان داری این کارو امتحان میکنی. . .
۳.الان نیشت بازه. . .
۴.اونقدر خری که بازم داری میخندی. . .
۵.تو فکر اینی که اینو برای یکی احمق تر از خودت بفرستی!
سلام خوبی؟ یه کار تو مرغداری برات پیدا کردم .
کار سختی نیست فقط وقتی مرغها رو سر میبرن باید جوجه ها رو دلداری بدی!
یک حقیقت زندگی:
هر چقدر به دیگران کمک کنی چند برابرش از جایی که فکرشو نمکنی
بهت کمک میشه میگی نه؟ شماره حساب منو یادداشت کن……….
خرسها با یه ظرف عسل خر میشن… اسبها با چند حبه قند… طوطی با تخمه…
سگ با استخوان …مرد با زن زیبا …زنا با یکم تعریف … راستی برات موز خریدما
امیدوار مباش دیگران همراهیت کنند ، تنها به درمان دردهای روزگار خویش بیاندیش .
در پشت هیچ در بسته ای ننشینید تا روزی باز شود .
راه کار دیگری جستجو کنید و اگر نیافتید همان در را بشکنید .
میان گام نخست و آرمان بازه ای نیست ، آنچه داریم اندازه نبروی کنونی ماست .
هیچ گاه برای آغاز دیر نیست ، همین بس که به خود بگویم این بار کار نا تمام را پایان می دهم .
خوارترین کارفرما کسی است که با ندادن و یا کم کردن دستمزد زیر دست فرمانروایی می کند .
بزرگترین نابکاری آن است که بپنداریم برای آنکه برترین باشیم باید دست به ویرانگری چهره دیگران بزنیم .
بکار گیری آشنایان در یک گردونه کاری برآیندی جز سرنگونی زود هنگام
سرپرست آن گردونه را به دنبال نخواهد داشت .
جایگاه ارزیابی و نقد شما بر کارکرد دیگران ، می تواند آغازگاه نخستین گام شما برای سازندگی باشد .
بسوز ای دل که امروز اربعین است / عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت /سراسر درس، بهر مسلمین است
اربعن حسینی تسلیت باد
اصغر که نسیم عشق مویش بوسید / خورشید ولایت سر و رویش بوسید
می خواست حسین تا ببوسد لب او / تیر آمد و زودتر گلویش بوسی
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)
از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)
از بهر سرودن یکی قطعة سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)
هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود
هم سجده بی سلاح او خونین بود
افسوس که چند ساعتی بعد نماز
پیشانی ذوالجناح او خونین بود . . .
در دشت عطش ، لاله صفت سوخت حسین (ع)
تا مشعل آزادگی افروخت حسین (ع)
بر لوح فلق ، تا به قیامت ، نقش است
درسی که زخون ، به خلق آموخت حسین (ع)
کسی چون من گل پرپر نبیند
گلـوی پـاره اصغـر نبینـد
بدست خویش کندم قبر او را
که این قنداقه را مادر نبیند . . .