چنان بدیدن روی تو آرزومندم / که گر بدادن جان ممکن است خرسندم
افسر شیرازی
ز بس زخم زبان خوردم ، دهان از گفتگو بستم / در دل را ز نومیدی به روی آرزو بستم
ابوالحسن ورزی
دگر آرزو نجویم پی آرزو نپویم / همه از تو شکر گویم که تویی شکارم امشب
اوحدی مراغهای
چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کنم ؟ / آتشی را تا به کی در زیر خاکستر کنم ؟
نظیری نیشابوری
در رمانتیک بودن ما همین بس که هم شمع داریم و هم پروانه !
(امضا : جمعی از اتومبیل ها)
اگر از شنیدن حرف مخالف فشار خونتان بالا می رود به ما بپیوندی !
(امضا : اعضای گروه فشار)
لطفا پس از حذف یارانه لبنیات شیربهای ما را بدون یارانه حساب کنید !
(امضا : دختران دم بخت)
ما به جای “آن ور دنیا” شما را به “آن دنیا” می بریم !
(امضا : یک شرکت هواپیمایی)
برای اینکه زیر پایم را خالی نکنند ، روی دستهایم راه می روم !
(امضا : ژیمناستیک کار)
ما به جمله همیشه حق با «مشتری» است اعتراض داریم !
(امضا : جمعی از سیارات منظومه شمسی)
من بیشتر از سازمان تفکیک زباله قدر زباله ها را می دانم !
(امضا : گربه محله)
نگرانتم حالت خوبه؟؟؟ جاییت نشکسته؟ مطمئنی که خوبی؟؟ آخه از ارتفاع به این بلندی سقوط کردی.
.
.
.
... از آسمون یه راست افتادی تو قلب من
خوش به حالت اشکای تو به جای شور بودن شیرینه
.
.
آخه چشات عسلیه اشکاتو شیرین میکنه
سه مرحله احمقانه در زندگی
وقت داری! انرژی داری! اما پول نداری!
پول داری! انرژی داری! اما وقت نداری!
پول داری! وقت داری! اما انرژی نداری!
اگه گفتی این چیه؟
<o_<o_<o_
<> <> <>
.
.
.
چند تا ادم که دارن با این اهنگ میرقصن
پنجره دن داش گلیر آی بری باخ بری بخ
مواظب خودت باش
امروز روز آتشنشانه منم میخوام بگم بیان خاموشت کنن آتیش پاره
وقتی قلبت کوی آتشنشان است چگونه انتظار داری در دستهایت گل بروید ؟
روز آتشنشان مبارک
آتشنشانها/ درنگ!/ ترا به چکمههایتان/ ترا به برق کلاهتان/ قلب مشتعلم را/ با ملایمت خاموش کنید
روز آتشنشان مبارک
آتش نشانان با حماسه آفرینی های خود در نبرد با شعله های خانمان سوز ،
جوانه های امید را از بستر خاکسترها می رویانند .
هفتم مهرماه روز آتش نشان گرامی باد
آتش نشانان دریادلانی هستند که در هنگام بروز حوادث جان به کف و بی محابا دل به آتش می زنند
و دل دریایی داشتن یعنی همین
روزت مبارک
تبریک به تو که در میان شعله های آتش، پیام آور ایستادن و سرخ زیستن هستی
روزت مبارک
مردم دنیا زمان رو 3 حالت می بینن،
اما ما ایرانیا 4 حالت..؛ زمان گذشته ، زمان حال ، زمان آینده ، زمـــان شـــاہ.....!!!!
فرقی ندارد که یک گاگول بی سواد باشی یا یک دانشمند
در هر صورت پشت یک ماشین شاسی بلند آقا مهندس می شوی !
اگه من لیلی باشم تو مجنون،من شیرین باشم تو فرهاد،من نرگس باشم تو سام،من حوا بشم تو عمرا آدم بشی
و حوا به آدم گفت:
آیا دوستم داری؟؟
و آدم پاسخ داد:
مگه خبر مرگم چاره دیگه ای هم دارم؟؟؟؟؟
(و اینگونه بود که عشق آغاز شد)
همیشه به من میگن
مثل بچه ی آدم رفتار کن!
من نمیدونم مثل هابیل باشم یا قابیل؟؟؟؟؟؟
چقدر خوشحال بود شیطان
گمان میکرد فریب داده است مرا!!
نمیدانست تو پرسیده بودی:
مرا بیشتر دوست داری یا
ماندن در بهشت را؟
“آدم” به خدا خیانت کرد!!
خدا غم آفرید… تنهایی آفرید… بغض آفرید…
اما راضی نشد…
کمی تامل کرد…
آنگاه “عشق” آفرید!
نفس راحتی کشید!!
انتقامش را گرفته بود از آدم…
گفت: حالت را نمی پرسم
می دانم خوبی, عکس هایت همه با لبخندند!!
و نمی دانست عکاس که می گوید سیب…
من یاد حماقت حوا می افتم
و پوزخند می زنم…
کافیست…
عاشق ترین مرد …
آدم بود
که بهشت را به لبخند حوا فروخت!!دوباره سیب بچین حوا
من خسته ام
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند…
تو “آدم” من “حوا”
سیبی در کار باشد یا نه
با تو
در آغوش تو
بهشت جاریست
بوسه هایت طعم سیب میدهند
ای ظرافت تپش قلب چکاوک، تو را بر رفیع ترین قله ی احساسمان قرار داده
و با تمام وجود فریاد بر می آوریم که روشن ترین فرداها تقدیم تو باد.
تولدت مبارک