بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اس ام اس عشقی» ثبت شده است

احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . .


تو بارون که رفتی شبم زیرو رو شد
یه بغض شکسته رفیق گلو شد . . .


سلام گل قشنگم ، آسمون یه رنگم / کاش بدونی عزیزم ، چقدر برات دلتنگم . . .


جهان چیزی شبیه موهای توست ، سیاه و سرکش و پیچیده
خیال کن چه بی بختم من! ، که به نسیمی حتی
جهانم آشوب می شود


همش میگن دندون رو   جیـــــــ.گر بذار ، ولی من که دلم نمیآد هی تو رو گاز بگیرم


دستت رو بذار رو یه طرف صورتت ....... گذاشتی !؟

خوب به این پدیده میگن ماه گرفتگی !


دیگه بهت اعتماد ندارم واقعا ازت توقع نداشتم نمیدونستم تو یه دزدی.
.
.
. واسه چی قلب منو دزدیدی؟


می دونی بهترین واحد پول دنیا چیه ؟


تومن



چون هم تو توش هستی هم من


 

قلب من با قلب توخورده گره
نکنه نازکنی باز کنی این دوگره


دوسطط دارم با  ط  دسته دار !

که دستش بخوره تو سر هرچی حسوده !


عشق توئی عاشق منم ٬ دریا توئی قایق منم

اگر دزدیدند قایقت را ٬ غم مخور ٬ سارق منم !!


فاصله را بگو به خود نبالد. خاطره ی بودن با تو تمام فاصله ها را می شکند . . .


دوای درد غم خنده باشد / خوشا آنکه ز غم دل کنده باشد
غم دنیا نخور ای یار دیرین / که هر که غم خورد ، بازنده باشد . . .


پیش هم بودن اگر دیروزها لطفی نداشت
ارزش دیروز را امروز باور میکنیم . . .


روزی سپری شد به امیدی که شب آید / شب آمد و دیدم به دلم تاب و تب آمد
ای دوست دعا کن من بیچاره مبادا / در حسرت دیدار تو جانم به لب آید


به میهمانی تو آمدم در خلوت ترین شب دنیا ، آنگاه که برایم آمیزه ای از مهر و محبت بودی
آمدم تا با تو بمانم ، تا آخر دنیا ، تا زمانی که شعرها هستند و من وجود دارم . . .


از بس که نفس به یاد عشق تو زدم / یاد تو به جای نفسم می آید


گر طبیبانه بیایی بر سر بالینم / به دو عالم ندهم لذت بیماری را . . .


دوست دارم زندگی را به شرط چاقو !
نه چاقوئی که هندوانه رو مبره ، چاقوئی که قسمتی از اقبالم با اون بریده میشه



عشق حیات عاشق را تشکیل می دهد و الا معشوق بهانه است


زیباترین حکمت عشق
به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . . .


با عشق،زمان فراموش می شود و با زمان هم عشق


مهربانی را قسمت کنیم ٬ من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ٬ دستهایش تا خدا هم میرسد . . .



آهو اگر چشم تو بیند ز چرا می افتد
تو هم اینقدر نخور جانا غم دنیا که سر و کار همه آخر به خدا می افتد . . .


دست تو اندازه ی قلبته پس دستت رو برای کسی که دوست داری باز کن


آدم های زیادی اشک هامو دیدن اما تنها کسی که اشکامو پاک کرد تو بودی . . .


اگه به زور روزگار از زندگیت میرم کنار
میرم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار . . .


میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما ٬ دل شوریده و دیوانه خویش . . .


دوچشمت سرزمین آرزوها نگاهت داستان آشنایی ست

امان از آن زمان که قلب عاشق گرفتار خزان یک جداییست . . .



به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من / یه که گویم که تو باران زمستان منی . . .


داشتم اشک هایم را روی نامه ای عاشقانه با قطره چکان جعل می کردم ، خاطرم آمد شاید دلتنگ خنده هایم باشی
ببخش اگر این روز ها عشق با گریستن اثبات می شود …


خون من یعنی وجودم ، بی خون من هیچ و پوچم،

‌بارها در عشقنامه نوشتم،خون من مهر وجودت . . .


کاش میشد عشق را آغاز کرد / با هزاران گل یاس آن را ناز کرد


شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد 
خبر از دل پر درد گل یاس نداشت باید این جور نوشت
چه شقایق باشی چه گل پیچک و یاس زندگی اجباریست


برای شکستن من یه اخم کافیه... نیازی به فریادت نیست،
واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه... نیازی به قهر نیست، برای مردنم حرف رفتنت کافیه... نیازی به انجامش نیست



عشق یعنی دستهایی رو به دوست
عشق یعنی مرگ در راهت نکوست
عشق یعنی شاخه ای گل در سبد
عشق یعنی دل سپردن تا ابد
عشق یعنی سروهای سربلند
عشق یعنی خارها هم گل کنند
عشق یعنی تو بسوزانی مرا
عشق یعنی سایه بانم من تو را
عشق یعنی بشکنی قلب مرا
عشق یعنی می پرستم من تو را
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
عشق یعنی تک درختی در کویر
عشق یعنی عاشقانی سر به زیر
عشق یعنی بگذری از هفت خان
عشق یعنی آرش و تیر و کمان


عشق یعنی با تو خواندن از جنون
عشق یعنی سوختنها از درون
عشق یعنی سوختن تا ساختن
عشق یعنی عقل و دین را باختن
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل
عشق یعنی گم شدن در باغ دل
عشق یعنی تو ملامت کن مرا
عشق یعنی می ستایم من تو را
عشق یعنی در پی تو در به در
عشق یعنی یک بیابان درد سر
عشق یعنی با تو آغاز سفر
عشق یعنی قلبی آماج خطر
عشق یعنی تو بران از خود مرا
عشق یعنی باز می خوانم تو را
عشق یعنی بگذری از آبرو
عشق یعنی کلبه های آرزو
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام
عشق یعنی انتظار یک سلام


تو اگر پائیز زردی ٬ واسه من بهار سبزی

تو اگر هوای سردی واسه من همیشه گرمی

تو اگه ابر سیاهی واسه من ابر بهاری

تو اگه دشت گناهی واسه من یه بی گناهی

تو اگه غرق نیازی ٬ واسه من یه بی نیازی

تو اگه رفیق راهی ٬ واسه من یه تکیه گاهی . . .


تو این سکوت بی کسی صدای دلدار و ببین / تو این شبا تو رویاها چهره عاشق رو ببین

وقتی دلت تنگه براش بغض چشاتو میگیره / تو لحظه های عاشقی نم نم بارون رو ببین


دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد . . .


از قلبم پرسیدم عزیزت کیه ؟ گفت اس ام اس بزن ببین کجا میره !


به خدا غنچه شادی بودم دست عشق آمد و از شاخه ام چید

شعله آه شدم صد افسوس ٬ که دلم باز به دلدار نرسید  . . .


ازم پرسید: دوستم داری؟ گفتم آره...گفت چقدر؟ گفتم از اینجا تا خدا...اشک تو چشاش جمع شد و گفت: مگه الان نگفتی که خدا از همه چیز به ما نزدیک تره .

نگرانی هرگز از غصه فردا چیزی نمی کاهد ، بلکه فقط شادی امروز را از بین می برد.


انسان پر جربزه و قابل وقتی با بحران روبه‌رو می‌شود، به تکیه‌گاه فکر نمی‌کند؛ روش خود را تحمیل می‌کند، مسؤولیتش را می‌پذیرد و نتیجه کار را [پیروزی یا شکست] از آن خود می‌داند.






صدف‌ها صدای دریا را با خود دارند، فلس‌های ماهی بوی ماهی را؛ اما استخوان‌های انسان هیچ نشانی از انسانیت ندارند.


اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی اگر زخمی کشیدی تو گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من... گناهم را ببخش .... حلالم کن و بعد دعایم کن

میدونی محبت یعنی چی ؟  م = من   ح= حالا  ب= به یاد   ت = توام

مرا به دار آویختند تا نامت را از یاد ببرم اما چه ساده اند این ساده اندیشان که نمیدانند نام
تو حک شده ی قلب من است

ای عشق مدد کن که به سامان برسیم
چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم
یا من برسم به یار و یا یار به من
یا هردو بمیریم و به پایان برسیم