اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت.
اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت.
اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد.
اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری،
دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند.
اگر تو نبودی
جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت. اگر تو نباشی، هیچ بهاری ـ حتی اگر لبریز شکوفه باشد ـ دیدن ندارد.
O < — <
0//|0/ | /0
][ | ( ) ( )][
/ / / / /
تشیح جنازه منه!
بلاخره از دوریت مردم....
خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیدهای، از من باز مگیر.
خدایا! از زوال نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی
و همه چیزهایی که مایه ناخشنودی توست به تو پناه میبرم.
خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبایی ده.
خدایا! در همه کارها عاقبت ما را به خیر کن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار.
خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان.
الهی! در دلِ دوستانِ تو، نور عنایت پیداست و جان ها در آرزوی وصال تو حیران و شیداست.
چون تو مولا که راست؟ و چون تو دوست کجاست؟
الهی! محبت تو گلی است، محنت و بلا خار آن؛ آن کدام دل است که نیست گرفتار آن؟
الهی! نَفَسی ده که حلقه بندگی تو در گوش کند و جانی ده که زهرِ حکمت تو نوش کند.
الهی! با بهشت چه سازم و با حور چه بازم؟ مرا دیده ای ده که از هر نظری بهشتی سازم.
الهی! در جلال، رحمانی؛ در کمال، سبحانی؛ نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی؛
نه کس به تو ماند و نه به کس مانی؛ پیداست که در میان جانی،
بلکه زنده به چیزی است که تو آنی.
الهى چه عزیز است او که تو او را خواهی ور بگریزد او را در راه آریی.
الهی شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان.
الهى از نماز و روزه ام توبه کردم بحق اهل نماز و روزه ات توبه این نا اهل را بپذیر.
الهى آن خواهم که هیچ نخواهم.
الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم.
الهى ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره اى و ما همه هیچکاره ایم و تنها تو کاره اى.
الهى چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
خدایا! کمکم کن تو را به خاطر خودت دوست داشته باشم، نه به خاطر خودم و نه به خاطر ترس از عذاب آخرت.
خدایا از اعماق وجودم تو را صدا میزنم و از تو یاری میخواهم ای رحمت کننده و ای گشایشگر.
عرفه، روز بازگشت است؛ بازگشت به آغوش مهربان خدا.
عرفه، روزی است که ناامیدی از درگاه خدا رخت برمی بندد.
آیا در رؤیاهایتان، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید؟
عرفه، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد.
در روز عرفه، به عرفان خالص خدایی بازمی گردیم و نگاه عاشقان را برای همیشه به آسمان بندگی پیوند می زنیم.