تلخ تر از اینم می شد نوشت؟؟... حذفش کردم
زندگی رقص واژگان است ، یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت...
زندگی من سراسر حماقته ، اما کسی نمی دونه حماقتهای من اصول منه ،
اصولی که تو این دنیا غریبن،غریبتر از بی صدا شکستنم... کاش می تونستم حماقت نکنم... کاش
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی خود را نثار من می کرد
کسی که دستهای سپیدش را
به آب می بخشید
و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است...
یک روز دیگر بدون تو گذشت و دوباره یک قطره اشک دیگر از چشمانم سرازیر شد و همچنان لحظه های بی تو...
آرامتر تکانش دهید
مرگ مغزی شده
زودتر باید دفن شود
چیزی هم برای اهدا ندارد
احساسم بود...
تا همین دیروز هم زنده بود، کسی لهش کرد و رفت...
نه از تو دلگیرم ، نه از خدا
تنها از دلم دلگیرم
که نبود این هر دو را نمی تواند تحمل کند...
هر که را دیدم خیانت کرد و رفت
هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت
خود ندانستم از این غمها چه سود
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده
باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست
نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درآمدی
نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد
دار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده
حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند . . .
تســــبــیح میشوم زیر انگشــــتانت
دانـــه دانــــه میـــرانـــی ام
تا خــــودت را بالا ببـــــری . . .
عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت
بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت . . .
آنقــدر مرا سرد کرد
از خودش .. از عشق ..کــه حالا بــه جای دلبستن یخ بسته ام
آهای !!! روی احساسم پا نگذاریــد ..لیز میخوریــد
به نامردی نامردان قسم جانا که نامردی
که نامردان خجل گشتند از بس که تو نامردی . . .
حضورت در کنار من معجزه نبود
نبودنت هم فاجعه نیست
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود
بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . .
نمی بخشمت
ولی فراموشت می کنم
همیشه به همین سادکی از ادمای بی ارزش می گذرم . . .
عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم
در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم
هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم . . .
یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی
تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی . . .
چه داروی تلخی است ، وفاداری به خائن
صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل . . .
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزش ات نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلیها اندازه تو هستند . . .
محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست
من از عشق گفتم
تو مدل ماشینم را پرسیدی
من از محبت گفتم
تو محل زندگیم را پرسیدی
من از دوست داشتن گفتم
تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی
من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو
تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی . . .
دست از سرم بردار برو / ندارم حوصله ی این حرفارو
همه یادگاریات بخوره تو سرت / نه خودتو میخوام نه دردسرت !
مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم
که سمعک هایش را
پیش دیگری جا گذاشته بود . . .
همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی . . .
از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم
و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم . . .
ماه رحمت، سفره اش گسترده شد
زنده از فیضش جهان مرده شد
آسمان پرگشته از شادی و شور
آمده از لطف حق میلاد نور
میلاد حسن(ع) خسرو دین است امشب
شادی و سرور مؤمنین است امشب
از یمن قدوم مجتبی(ع) طاعت ما
مقبول خداوند مبین است امشب . . .
شمس عفت زگریبان، قمر آورده برون
نخله ی فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسنی داده خداوند و حسن
از افق، رخ پی اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نیم
چون نبی معجز شق القمر آورده برون . . .
امشب خوان ماه رمضان به یمن قدوم کریم اهل بیت گسترده تر است.
هوشیار باشید که بی نصیب از کنارش نگذرید . . .
با عشق حسن(ع) من به جهان ناز کنم
افطارمو با نام حسن باز کنم
صد شکر که درک شب قدر رمضان
با جشن ولادتش آغاز کنم
در جود و کرم دست خدا هست حسن(ع)
دست همه را وقت عطا بست حسن(ع)
نومید نگردد کسی از درگه او
زیرا که کریم اهل بیت است حسن(ع)
در ضیافت الهی چهره زیبایت نقاب خلقت را گسست
یعنی که خداوند به وجود کریمت بندگانش را خواهد نواخت . . .
جان به جانان عرض کردن عاشقان را عار نیست
مفلسان را با کریمان کارها دشوار نیست
میلاد امام حسن(ع) مبارک
ماه دل آرای نیمه رمضان را، پانزده روز است به انتظار نشسته ایم و به کرامت و مهربانیاش محتاجیم.
می خواست تا چشم و چراغ دین، شما باشی
بعد از علی میراث دار مصطفی باشی
مثل نسیمی مهربان و مثل باران، سبز
آمیزه ای از رحمت و جود و سخا باشی میلاد کریم اهل بیت(ع) مبارک . . .
هر طرف می گذرم بانگ طرب می شنوم
زآنکه میلاد حسن، نور دل بوالحسن است . . .
ثمره زندگی علی و فاطمه، پا به جهان خاکی گذاشت. خاک تا افلاک غرق نور و سرور شود.
ولادت امام حسن مجتبی بر شما مبارک
اگر روزگاری شأن و مقامت پائین آمد ناامید مشو
زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پائین میرود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید
اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ می کند.
بگذار پایان تو را غافلگیر کند، درست مانند آغاز.
همیشه باید مراقب سه چیز باشیم :
وقتی تنها هستیم مراقب افکار خود،
وقتی با خانواده هستیم مراقب اخلاق خود
و زمانی که در جامعه هستیم مراقب زبان خود.
هیچ گاه عشق به همدم را پاینده مپندار و از روزی که دل می بندی این نیرو را نیز در خویش بیافرین
که اگر تنهایت گذاشت نشکنی و اگر شکستی باز هم نامید نشو چرا که آرام جان دیگری در راه است
عقل بی عاطفه خطرناک است و عاطفه بدون عقل قابل اعتماد نیست،
آدم کامل آنست که هم عقل دارد و هم عاطفه