خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم
خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن
آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست
خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح
و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند اگر هم هستیمان را یک خواستن کنیم
یک خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم و حمله های صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم
پاسخ خویش را خواهیم گرفت.
دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد …
کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری …
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد …
به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است .
وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.
اینجا رادیو”دل”است. صدای مرا از عمق”قلبم” میشنوید،
این یک SMS نیست، یک”احساس”پاک است که میگوید …فراموشی درمرام ما نیست.
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخندچیست؟/
من پشیمانم بگوتاوان آن سوگند چیست؟/
ازتوهم دل کندم وهرگز نپرسیدم زخویش/
چاره معشوق اگرعاشق ازاو دل کند چیست؟
زمانی فراموشت میکنم که عقلم خاموش نفسم قطع روحم درآسمان تنم در زیر خاک باشد.
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من
مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
استعداد عجیبی در شکستن داری….
قلب…غرور…پیمان…
استعداد عجیبی در نشستن دارم….
به پای تو…به امید تو…در انتظار تو
خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست .
هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است.
دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست.
به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.
شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی را داشتی ،
اما حالا که به آن دعوت شده ای ، تا میتوانی زیبا برقص.
فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلمهایشان را
در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد.
من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند
که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم.
وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان میدهد ،شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید.
این یکی از تضادهای زندگی ما است ،که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام میدهد.
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود.
مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند.
شکست خوردن ناراحتی ندارد . آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد .
امام و حجت و اهل یقینی فروغ آسمان ، مهر زمینی ،
گشادی بال دانش بر سرم گشودی راه دین در باور ما از آن موجی که از علم تو برخاست ،
شریعت زنده و اسلام برجاست.
ز دریای تو خیزد موج دانش ، درخشد، درخشد نام تو بر اوج دانش.
سر می پرورانم به هوای حضرت باقر ، بدل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر ، ز عشقش جان من بر لب رسیده کس نمی داند که نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر.
نزاید مادر گیتی ز بهر خدمت مردم به جود و بخشش و لطف و
سخای حضرت باقر به ذرات جهان یکسر بود او هادی و رهبر که جان عالمی گردد فدای حضرت باقر.
ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده سلاطین جهان یکسر گدای حضرت باقر ،
زبان از وصف او لکن قلم از مدح او عاجز که جز حق کس نمی داند بهای حضرت باقر.
باز سلاله ای از سلب احمدی پا در عرصه ی هستی نهاد
و چون آفتاب بر دل های غبار گونه ی ما تابید. باشد که چون او شکافته ی علم باشیم.
علم و کمال و حکمت و توحید جان گرفت
از نطق جان فزای تو یا باقرالعلوم
یک لحظه وا کند گره از کار عالمی
دست گره گشای تو یا باقرالعلوم
بهشت رحمت صفای جنت بهار طوبی جمال یزدان امام باقر که فیض وافر دهد کلامش به علم و عرفان.
پنجمین اخترِ عصمت وارث صبری و حلمی
باقرِ آل رسولی تو شکافندهی علمی
گلرخان پیش رخت میمیرمند
عالمان از مدد میگیرند
مددی مولا امامِ باقر
امام باقر(ع):
سه چیز پشت انسان را می شکند :
مردی که عمل خویش را زیاد شمارد ، گناهانش را فراموش کند ، و به رای خویش ، خوشنود باشد.
قلبِ خود را کردهام نیمی و اشکم جاری است
نیمِ آن شاد است و نیمی غرق آه و زاری است
یک طرف از کربلا دارای زخم کاری است
قسمتی از شوق این گل محوِ در دلداری است
این چنین حال و هوایی در وجودم نادر است
عاشقان میلاد زیبای امام باقر است
شکر است که یاورِ رقیه آمد
فرزند برادرِ رقیه آمد
او همسفر کرب و بلا تا شام است
فرماندهی لشکرِ رقیه آمد
دلم پر می زند امشب برای حضرت باقر که گویم شرحی از وصف و ثنای باقر ،
ندیده ی دیده ی گیتی به علم و دانش و تقوا کسی را برتر و اعلم به جای حضرت باقر.
ولات امام باقر مبارک باد.
با آمدنش بهار شد شیدایی
در سینهی انتظار شد غوغایی
از گلشن زین العابدین میآید
بر اهلِ جهان کودکی عاشورایی
از روشنی طلعت رخشنده باقر شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر ،
در اول ماه رجب از مشرق اعجاز گردید ، عیان ماه تمام از رخ باقر.
میلاد که باشد این چنین پر آه است
گویا که ز داغِ کربلا آگاه است
او کیست شکافندهی علم عالم
همنام محمد بن عبدالله است
دل جرعه بنوش از قدح و جام محمد
دیگر شده مرهم همه آلام محمد
بشکفته گل پنجم گلخانهی معشوق
او کیست ؟ لقب باقر و همنام محمّد