بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۲۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اس ام اس love» ثبت شده است

روان پزشک
به اندازه دیوونه های دیوونه خونه ، دیوونه وار دیوونتم دیوونه !


فرش فروش

از  فرش فروشی مزاحمتون می شم اجازه می دی دلمو فرش زیر پات کنم تا هیچ جا جز دل من پا نزاری!


قاضی - وکیل

در سکوت دادگاه سرنوشت عشق بر ما حکم سنگینی نوشت، گفته شد دلدارها از هم جدا، وای بر این حکم و این قانون بی رحم!



ستاره شناس - منجم

ستاره ها وقتی میشکنن میشن شهاب
اما دلی که میشکنه میشه یه سوال بی جواب . . .


راننده تریلی
از عشق تو لیلی / رفتم زیر تریلی (واسه گریسکاری)



مکانیک
پت ! پت ! پت !
پت ! پت !
پت !
این صدای موتور قلب منه که از دوریت ، به پت پت افتاده !!!


نظامی

توی اردو گاه قلبت... منم یه اسیر جنگی...تو منو شکنجه میدی...توی این قلعه ی سنگی.


دولت و مجلس

وقتی که لبت برابرم واقع شد/یک لحظه دلم به بوسه ای قانع شد

قانون اساسی دلم گفت ببوس/شورای نگهبان لبم مانع شد


هواشناس
نفسم می گیرد، در هوایی که نفس های تو نیست..


اداره هواشناسی
سلام من از اداره هواشناسی مزاحمتون میشم ، اینجا یه نفر دلش هواتونو کرده !


اداره ثبت - ثبت احوال
از اداره ثبت مزاحمتون میشم ، ناز نگاهتون تو دل ما ثبت شده ! کی میاین سند بزنین !؟


اداره برق
سلام ... من از اداره برق مزاحمتون می شم ... شما شاکی خصوصی دارین !!!!

آخه برق چشماتون یه نفر رو کشته ...



برقکار
عیب کار از جعبه تقسیم نیست ، سیم سیار دل ما سیم نیست...


بانک
دیشب چک عشق تو را به بانک محبت بردم ، بازهم حسابت خالی بود ،

این بار چک را اجرا گذاشتم تا حکم دستگیری قلبت صادر شود .


گرچه همه بودند...
اما تو که نبودی ، بودن ِ همه نبودن بود ، تا بودن...
تو نبودی و من در فزاقت ، تمام خلوتم را با خودم تقسیم کردم ...


وقتی تو نیستی همه نیستن! نکه نیستن؛ هستن ، ولی مثل تو نیستن.


دنیا همه هیچ و زندگانی همه هیچ / ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ 


شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش:

من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی




به اندازه دیوونه های دیوونه خونه ، دیوونه وار دیوونتم دیوونه !


نازم به ناز آن کس که ننازد به ناز خویش ،

ما را به ناز فروشان نیاز نیست تا خدا بنده نواز است به بنده چه نیاز است


یادته یادم دادی یادت باشم؟ حالا یادت باشه یادت نره به یادتم


یادم باشه که یادت باشه که یادم بیاری که یادت بدم که یاد بگیری

که همیشه به یادتم و یادت هیچ وقت از یادم نمیره اینو یادت نره....!!!


در تنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشتی .

الهی تنهاترین تنها کست در تنها ترین تنهاییت تنهای تنهایت گذارد



فکر تنهایی نباش تنهایی خودش تنهاست ، تنها به فکر کسی باش که بی تو تنهاست ...


زندگی زیباست ، که گاه خاطره ای در میان خاطره ها ، خاطره ی خاطره ها می گردد...


به خاطر خاطره هایت خاطرت در خاطرم خاطره انگیز ترین خاطره هاست ...


کودکی که گناه خویش را بدون پرسش ما به گردن میگیرد در حال گذراندن نخستین گام های قهرمانی است

برای عشق مبارزه کن ولی هرگز گدایی نکن.


قدرت در هر جا که خود را خداگونه بنمایاند، خودبخود الهیات خاص خویش را تولید می کند.


خِرد، به عکس آنچه می‌گویند، با بالا رفتن سن به سراغ آدم نمی‌آید،

این امر بسته به دل است و دل هم با زمان، سر و کاری ندارد.


زندگی، هدیه ‌ای‌ست که من، هر بامداد که از خواب برمی‌خیزم، روبـان‌های دُور آن را به آرامی باز می‌کنم.


شیرینی‌پزی و عشق، همچون یکدیگرند؛ پای طراوت در میان است و همه‌ی مواد آن،

حتی تلخ‌ترین‌شان، به شیرینی دلپذیری تبدیل می‌شوند.


اندازه کردارهای ما مهم نیست، بلکه میزان عشق و دقتی که در آن وجود دارد مهم است.


اجازه نده کسی نزد تو بیاید، مگر اینکه هنگام بازگشت، شادتر و خوشحال تر باشد.


بیان پرسشی بجا، یعنی به نیمه‌راه خردمندی رسیدن.


عشق می تواند در مکانهای عجیب و غریب پنهان شود می تواند در پس چهرهایی دوستانه مخفی شود.
عشق درست وقتی که تو انتظارش را نداری می اید عشق می تواند در گوشه ای تنگ و تاریک پنهان شود.
عشق به سمت کسانی که در جوستجویش هستند می اید عشق می تواند در تلالو رنگین کمان مخفی شود
عشق حتی می تواند در ساختار مولکولی هر چیز نیز رسوخ کند و عشق پاسخی به همه پرسشهاست.


اگر میتوانستم فراموشت میکردم اما....
تو در آبی آسمان به من لبخند زدی
تو در خوش آوازترین ترنم آبی آب به قلبم پا گذاشتی
تو در قشنگترین لبخند کودکانه به چشمم نشستی
تو را با نوای قلبم پذیرفتم با آهنگ گوشنواز عشق
تو مرا با مهر خواندی و من....
به مهمانی سفره ی محبتت آمدم
اگر میشد از یادت میبردم اما...
تو را با جوهر خونم در پنهانی ترین زوایای قلبم با سوزن تیز صبر حکاکی کرده ام
چگونه میشود نقشی را که حک کرده ای پاک کردو از بین برد


مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست آب شور دریا را با آبنبات کوچکش شیرین کند


اگر دوست داشتن تو اشتباست، پس من نمی خواهم که درست باشم

و اگر زندگی کردن بدون تو درست است، من می خواهم برای بقیه زندگیم در اشتباه باشم


فراموشی به این آسونیا نیست امید من. دلم از تو رها نیست میخوام تو یاد من عشقت بمیره

ولی از قلب من مهرت رها نیست دارم آتیش می گیرم از جدایی ولی هیچ کس به فکر دل ما نیست خدایا پس میون 

این همه دل چرا حتی یکیشون با وفا نیست همه دنیا میدونن این حدیثو که آرامش برای عاشقا نیست


دیشب خواستم واسه دل خودم فال بگیرم وقتی فالنامه رو باز کردم

چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دل من نداشت تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست...


در گذرگاه زمان خیمه ی شب بازی دهر با همه تلخی وشیرینی خود میگذرد

عشق ها میمیرند رنگها رنگ دگر میگیرند واین خاطره هاست که چه شیرین وچه تلخ دست ناخورده بجا میماند


در کنج خراباد کسی پیر نشد از مردن آدمی زمین سیر نشد

بسیار جوانان گفتند که به پیری برسیم توبه کنیم صد جوان مرد ویکی پیر نشد


همیشه در قلبت قبرستانی برای خاک سپاری خطای دوستانت بساز.


اگرخداوند آرزویی در دلت انداخت بدان که

توانایی تو را در رسیدن به آن آرزو دیده است


اگر مثل خر پر زور باشی سوارت میشن واگر مثل گاوگنده باشی میدوشنت

تنها افکار واندیشه ی توست که همه را میترساند. 


حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ یک مزرعه است.


زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و

دکمه های سفید برای شادی ها

اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که

دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی .


 زندگی جنبش جاری شدن است.

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.

زندگی آبتنی کردن در حوضچه ی اکنون است.


زندگی با همه ی وسعت خویش محفل ساده ی غم خوردن نیست؟

حاصلش تن به قضا دادن وافسردن نیست اشتیاق وهوس ودیدن و نادیدن نیست!