بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

بانک اس ام اس و پیامک های جدید

با استفاده از پیامک ها و اس ام اس هایی که در این بانک خواهید یافت می توانید وانمود کنید که شما هم جذاب و به روز هستید !

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامک جدایی» ثبت شده است

میان دست من و تو هزار فرسنگ است 
غریب مانده دلم بی وفا دلم تنگ است
سراغ چشم ترم را چرا نمی گیری 
مگر جنس دل نازک تو از سنگ است


سلامتی رفیقی که اسم ما گوشه موبایلش خاک میخوره


طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده
یک ... آه ! ... خداحافظ   یک فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد
یه سایه شبیه من ، پشت  پنجره پژمرد


طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده
یک ... آه ! ... خداحافظ   یک فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد
یه سایه شبیه من ، پشت  پنجره پژمرد


خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت


این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان خداحافظ
من میروم بدون تو اما دعایم کن
در اولین تراوش باران خداحافظ


بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟


چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!


برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن .


میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .



خداحافظ ای ماه شبهای تارم
خداحافظ ای درد جانسوز جانم
خداحافظ ای عشق روزای خوبم
خداحافظ ای شور و شوق حضورم


هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم


ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ


جنس من از آهن و از سنگ نیست
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا
حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست


دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است ...


مهم نیست کی مقصر است
 باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است
 در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر



یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم



از تو به یک حرف ناروا نکشم دست
وز سر راه تو دلربا نکشم پا
عاشق زیباییم اسیر محبت
هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا


همیشه رفتن بهترین  نیست
 گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست
   چه قهر باشیم چه آشتی
اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند



به خاطر یافتن مقصر,      
زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.
 بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند
خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند


چی میشد تو  هم منو دوستم میداشتی نا زنین
جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم
طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نا زنین


بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
تو بیا , در را تماما باز کن
 هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟


دلتنگم و دیدار تو درمان من است / بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ تنی مباد و بر هیچ دلی / آنچه از غم هجران تو بر جان من است



آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد / عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد
آمدم تا از سر دلتنگی ام گریه تلخی در آغوشت کنم اما نشد
نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم سعی کردم فراموشت کنم اما نشد . . .


تو رفتی و تنها چند خاطره که هیچگاه نمی توانم فراموش کنم بر جا گذاشتی...
خاطره هایی که یاد آن این دل عاشقم را می سوزاند....
دلم بدجور برای تو تنگ است عزیزم


دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست


دیگه به نبودت عادت کرده بودم
خو دمو با خیالت راحت کرده بودم
دو باره زد به سرم شعر دلتنگی بگم
برای دل خو دم شعر غریبی رو بگم


از تو برای تو و برای دلتنگی های همیشگیم می نویسم.
می گویم که من تو را  بهترین میدانم  تو را...میخواهم


امشب تمام گذشته ام را ورق زدم :
 پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن .... چیزی نیافتم .
 نفرین به بودن وقتی با درد همراه است


خدایا دلم گرفته ، میان این همه آرزوها ، دلتنگ ترین بنده ات را دریاب . . .



سه شاخه گل برات میفرستم
یکی از طرف خداوند که نگهدارت باشه
دومی از طرف دلمه که دوستت داره
و سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت شده


عشق یعنی با چشم بسته کسی را دیدن و از بین همه دلتنگ یک نفر شدن . . .


شکر خدائی را که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .


نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است
رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است


پیام : موردی برای نمایش نیست
فرستنده : نام فرستنده مشخص نیست
تاریخ ارسال : تاریخ ارسال معلوم نیست
دلم واسه ی تو خیلی تنگ شده واسه ی همینه که همه چیز گم شده و از دست رفته!


میخوام که عاشقت بشم ، گل شقایقت بشم / دلم واست تنگ شده بود ، گفتم مزاحمت بشم !
میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
دلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست . . .



برنگرد
 که بر نمی گردی تو هیچوقت
 نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا
 در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت
 دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...



این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
......باید باور کنم
تنهایم


وسعت درد فقط سهم من است ، باز هم قسمت غم ها شده ام ، دگر آیینه ز من با خبر است ، که اسیر شب یلدا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که  چه تنها شده ام


تو برو پیچک من ، فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن ، رو پیشانی من چیزی نیست ، غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی


به پندار تو : جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ، زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، به این ارزد که دلم تنهاست