تو، یک الگوی زیبا هم داری؛ نوجوانی که مثل تو بود و دلی داشت که از حسرت پرواز به ارتفاع ها،
بی تاب شده بود.
وقتی فهمید که با نیروی بی نهایت و زلالش می تواند عزت ایران و ایرانی را که به تاراج می رفت،
به اندازه ساقه دوازده ساله اش بازگرداند، دیگر درنگ و تردید نکرد.
تن خود را به نارنجک های خشمگین و آتشین سپرد و تانک های زوزه کش را ذلیل، به هوا پرتاب کرد،
اما با تقدیم جانش،شرف یک ملت را ضمانت کرد. پس آن گاه بود که خمینی بزرگ او را رهبر خواند.