غضنفر سکه میندازه صندوق صدقات سوارش می شه.
به غضنفر میگن این خیابون کجا میره ؟
میگه من 40 ساله تو این خیابون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره.
غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه .... خودتی.
راننده میگه من که چیزی نگفتم. غضنفر می گه بعدا که می گی.
غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت.
غضنفر عاشق می شه روی در خونشون تابلو می زنه بزودی در این مکان عروسی برگزار می شود.
غضنفر سوار الاغ داشته میرفته. هر کی بهش نگاه میکرده میگفت: چیه خر دو طبقه ندیدی.
به غضنفر می گن شما ایمیل دارین؟
می گه نه خیلی ممنون. من تازه غذا خوردم نوشجان!!!
غضنفر واسه رفیقاش خالی می بنده می گه: من هر دو هفته یک بار می رم ژاپن.
رفیقاش می گن اگه راست می گی اسم یکی از خیابوناش رو بگو؟
غضنفر یه خورده فکر می کنه بعد می گه: آهان خیابون شهید بروسلی.
غضنفر می ره جبهه بعد از 2 روز برمی گرده. میگن چی شد اینقدر زود برگشتی؟
میگه: بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن.
غضنفر رو برق 3 فاز می گیره پرت می کنه بلند می شه می گه: اگه مردین یه فاز یه فازبیاین جلو.
یک بار یک غضنفر زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه اقا ماشین دارید.
مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله.
غضنفر میگه خوش به حالتون ما نداریم!
غضنفر رفته بود زیارت امام رضا. بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون.
یه دفعه دید که خورده به یه چیزی. نیگاه کرد، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر!
غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟
غضنفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!
پلیس به غضنفر: اینجا ماهیگیری قدغنه!!!
غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!
یه غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست !
بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من!
یه غضنفر میمیره. شب اول قبر3 تا فرشته میان سراغش.
1اشون سوال می کرد... 2 تاشون حالیش می کردن!!!.........
به غضنفر یه توپه فوتبال نشون میدن میگن این چیه
میگه اونقدرها هم که دیگه خر نیستیم معلومه دیگه این زمین شطرنجه !
یارو بادی بیلدینگکاره سرش میخوره به میلهی وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس.
بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن،
میگه: ولش کنین ببینم چی میگه!
سال دوهزار و پنجاه ...بیست نهمین دوره جام جهانی ...میزبان بازی ها افغانستان ....
گزارشگر نوه عادل فردوسی پور ...توپ پس از برخورد به مجسمه علی دایی به بیرون رفت ...
چه میکنههههههههه!!!
ترکه میره بدنسازی، مربی بهش میگه وقتی بیایی هفته اول بدنت درد میگیره.
ترکه میگه پس من میرم هفته دوم میام
پیش بینی غضنفر در مورد جام جهانی :
به نظر من تو جام جهانی ایران شانسی نداره و خارج قهرمان میشه !
لباس و کفش کره ای که میپوشیم، ماشین کره ای که سوار میشویم، سیگار کره ای که میکشیم،
تلویزیون و کامپیوتر و یخچال و ماشین لباسشوییمان هم که کره ای است،
جومونگ و یانگوم را هم که بیشتر از رستم و رودابه میشناسیم؛
بیایید این تیم کره جنوبی را هم بعنوان تیم ملی بپذیریم!
باشد که از جام جهانی بیشتر لذت ببریم
جاسم تو مسابقه دو دوپینگ میکنه، ازقضا آخر میشه!
رفقاش میپرسن: بابا چرا آخر شدی؟میگه: آخه نمیخواستم بهم مشکوک شن!
به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟
میگه قربون جدش برم آسد میلان!!
خبرنگار: چرا قبل از هر بازی به حمام می روی؟
فوتبالیست: برای اینکه گلهای تمیز بزنم.!!!!
قاتل داداشی از قاضی میپرسه : حالا منو اعدام میکنید؟
قاضیه میگه : نه پس میری مرحله بعد با محراب فاطمی مبارزه میکنی...
بروسلی رو کشتن .تختی روکشتن. داداشی رو کشتن. ولی تا حالا دیدی یه آدم معتاد رو بکشن؟
نتیجه اخلاقی: ورزش بیشتر از اعتیاد برای سلامتی ضرر داره…!
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری بگذر بگ ذر که کوچه بن بست است و برو بچ محل ته کوچه منتظرت
دنیا 3 رکن داره :
1)اصلاً عاشق نشو .
2)اگه عاشق شد ی واسه معشوقت بمیر .
3)اگه مرد ی خاک بر سره بی جنبه ات کنند!
سوزن عشقت خورد به تیوپ قلبم و گفت
پیسسسسسسسسسسسسسسسسسس ولی بازم مهم نیسسسسسسسسسس!!!
عشق یعنی این که وقتی میخوای برسونیش رادیو پیام رو روشن کنی
و ببینی کدوم مسیر پرترافیک هست تا از همون مسیر بری
ادبیات مردها هنگام زمین خوردن همسرشان:
در دوران شیرین نامزدى:الهى بمیرم طوریت که نشد؟
سال اول ازدواج:عزیزم بیشتر مواظب باش
3سال بعد ازدواج:مگه کورى؟جلو پاتونگاه کن
چندسال بعد:آخیش دلم خنک شد
از یکی میرسن ساعت چنده ؟
طرف هم بلد نبود ساعت بخونه. گفت : بدو بدو دیرت شد.
یک گدای پیر زن میره در خونه یک مردی گدایی. صاحب خانه: بازم تو اومدی گدایی??!!
گدا:چیه پس توقع داری بیام خواستگاریت!!
کلفتی که تازه به استخدام آقا و خانم مسنی درآمده بود، می گفت: من آدم خیلی سخت کاری هستم،
توی دهمون که بودم هر روز از هشت تا اسب و الاغی که داشتیم نگهداری می کردم،
هیچ هم خسته نمی شدم، تازه شما که فقط دو نفرین!
اولی:« به نظر تو، هویج باعث تقویت بینایی می شود؟»
دومی: «حتما، چون تا به حال هیچ خرگوشی را ندیده ام که عینک زده باشد.»
پدر:« پسر جان! وقتی من به سن تو بودم، اصلاً دروغ نمی گفتم.»
پسر:« پدرجان! ممکن است بفرمایید که دروغگویی را از چه سنی شروع کردید؟»
افسر از سرباز پرسید: چه موقع یک سرباز میتواند بدون اجازه از پادگان بیرون برود؟
سرباز: وقتى که مطمئن باشد گیر نمى افتد.
مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی،
چند تا به او می دهی؟
احمد: سه تا! مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟
احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!
اولی: مدل جدید پیکان ضربه ی بزرگی بر پیکر صنایع خودرو سازی ژاپن وارد کرد.
دومی: چطور؟ اولی: با دیدن این مدل جدید، تمام صاحبان و مهندسان اتوموبیل سازی ژاپن از خنده مردند!!!
در یک همایش بزرگ مردی که کیف پول خود را با موجودی 10هزار دلار گم کرده بود،
اعلام کرد که به یابنده کیف پول 100 دلار جایزه خواهد داد.
شخصی از انتهای سالن فریاد زد: من 150 دلار می دهم!
چوپان دروغ گو می میره می ره جهنم ازش می پرسن تو کی هستی؟ می گه دهقان فداکار!