مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به کبریت دست نزنی ها
پسر : نه مامان جون من خودم فندک دارم
مادر : پسرم ، من دارم می رم خرید یه وقت به کبریت دست نزنی ها
پسر : نه مامان جون من خودم فندک دارم
یه بنده خدائی یه جسد می بره پزشکی قانونی. بهش میگن: چطور مرده؟
میگه: سم خورده. میگن: پس چرا زخمیه؟ میگه: آخه نمی خورد
یارو به پسرش میگه: پسرم هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود؟
پسر به پدر جواب داد: پدر جان هیچ می دونی که ناپلئون وقتی به سن تو بود، امپراتور بود؟!!!!!!
زن یه دکتر خسیس میمیره روی سنگ قبرش مینویسه:
آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی، متخصص اطفال،مطب خ جلفا ،کوچه سوم ساعت پذیرش8-2
مامانه به بچه هه می گه :
می دونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی ! ب
چه هه می گه : آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود
از پیرزنه میپرسن شوهرت بدیم یا بفرستیمت مکه؟ پیرزنه میگه ننه جون مکه که فرار نمیکنه.
اگر بتوانم دوباره تو را پیدا کنم، از راه معادله ی دو مجهولی باهم کنار خوهیم آمد
و از راه اتحاد مزدوج باهم ازدواج خواهیم کرد .
واگر بخواهی از دست من فرار کنی و از زندگی من بگریزی،
بالاخره روزی تورا زیر رادیکال عشق ملاقات خواهم کرد.
و بوسه ای از کنج لبانت با زاویه ای 90 درجه خواهم گرفت!!
فرشته ها حتما می آیند فرشته ها آمده اند پایین . همه جا پر از فرشته است .
از کنارت که رد می شوند،می فهمی؟
اسمت را که صدا می زنند، می شنوی؟
دستشان را که روی شانه ات می گذارند ،حس می کنی؟
خوب پس خیالاتی شدیااااااااااااا
روزی روباهی می رود پیش کلاغی و می گوید:« به به. عجب دمی، عجب پایی!»
کلاغ با خونسردی می گوید: « کجای کاری بابا! من خودم دوم راهنمایی ام.»
در نیمه شبها با دقایق رایگان ایرانسل مخ عزیزانتان را کاملا بزنید!!
عشق را با ایرانسل معنی کنید.
(روابط عمومی mtn ایرانسل)
یه آدمه به یه خانوم سر کوچه متلک میندازه خانومه شاکی میشه میاد خونه به شوهرش میگه:
آخه غیرتت کجا رفته مرد همین الان یه آقا سر کوچه به من فحش داد
شوهرش زنجیرشو برمیداره میره سر کوچه
به یارو میگه : یا همین الان میری خانوم مارو ماچ میکنی از دلش در میاری یا هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
یه روز یه خانمی زنگ میزنه به دکتر میگه : آقای دکتر به دادم برسید بچه ام مداد قورت داده .
دکتره میگه : من همین الان میام . خانمه میگه : دکتر تا اون موقع چی کار کنم ؟
دکتر میگه : تا اون موقع میتونین با خودکار بنویسین
یکی تو خیابون هزار تومن پیدا می کنه میندازتش میگه : ما از این شانسا نداریم
آمریکا : ما کار خودمون رو می کنیم شما هم هرچی می خواین بگین تا خفه شین!
چین : ما کار خودمون رو می کنیم شما هم خفه شین!
روسیه : ما کار خودمون رو می کنیم اگه چیزی بگین ممکنه خفه شین!
فرانسه : ما هر کاری می کنیم تا شما خفه شین!
ایران : ما کار نمی کنیم شما هم غلط کردین، خفه شین!
انگلیس : همه این کارا زیر سرماست، خفه شین!
یک مهندس مکانیک با یک مهندس کشاورزی ازدواج می کنه.
بچشون تراکتور می شه!
یه روز یارو سوار هواپیما می شه،یهو هواپیما سقوط می کنه... . . .
این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!
نامه یک دانش آموز به معلم برای تشکر:
معلم اضیظم عذ اینکه به من خاندن و نوشطن عاموخطی حذار بار اضط ممنونم
یک ترکه با یک لره شطرنج بازی میکنن. فکر میکنید نتیجه چی میشه؟
شاه دق میکنه
به یه ترکه توپ فوتبال نشون دادن و گفتن: این چیه؟
طرف کلی فکر کرد و گفت: شطرنج گردالی!
مهم نتیجه نیست مهم برد و باخت نیست مهم نشون دادن قدرت و اقتدار ملیست،
مهم جوانمردانه بازی کردن است.
ستاد ماست مالی کردن باخت تیم ملی فوتبال
ترکه رئیس فدراسون شطرنج میشه. 5 تا قانون می زاره :
1- اسب نمی تونه فیل رو بزنه چون فیل قویتره
2- خرم باید بازی کنه
3- خر باید همه رو بزنه
4- هیچ کس نمی تونه خر رو بزنه
5- اصلاً خر شاهه
یارو قهرمان شنا میشه ازاش میپرسند از کجا شروع کردی
میگه والا ما که امکانات نداشتیم , از زمین خاکی
تلویزیون داشته گل خدادادعزیزی رو به استرالیانشون میداده ترکه تماشا میکرده .
دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن ترکه شاکی میشه
میگه : حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه اون دروازه بان بگیردش
ترکه میگه عجیبه! میگن چی عجیبه؟
میگه 100000 تا تماشاگر ، 22 تا بازیکن ،3 تا داور! میگن این کجاش عجیبه؟
میگه گنجیشکه همرو ول کرد خرابکاریشو رو سر من کرد!!!
به معتاده می گن : فرق تو با ورزشکارها چیه ؟
می گه : اونا تکنیکی کار می کنن ما پیکنیکی ...
ترکه داور فوتبال میشه بهش میگن:بزرگترین آرزوت توی داوری چییه؟
میگه:بزرگترین ارزوم توی داوری اینه که یه روزی توی جام جهانی واسه تیم ملی کشورم داوری کنم...!!!
ترکه می ره تماشای مسابقه دو و میدانی، از بغل دستیش می پرسه:این ها برای چی دارن می دون؟
طرف می گه: چون به یه نفرشون جایزه می دن.
ترکه کمی فکر می کنه، بعد می پرسه: پس بقیه برای چی دارن می دون؟
ترکه میشه رئیس فدراسیون شطرنج. میگه از این به بعد فیل حق نداره اسبو بزنه .
اسبه حق نداره از رو سر این و اون بپره . تازه خرم بازی اه.
حسن از پسرعموهاش می پرسه :
" ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه وقنا عذاب النار" ینی چی؟!
میگه ینی " این دنیا خوبه حسن ولی آخرت خیلی خطرناکه حسن!!!
معلم: بگو ببینم، تیمور لنگ چه طور به حکومت رسید؟
دانش آموز: آقا اجازه، لنگ لنگان!!!
به ملانصرالدین میگن جوان ها شراب میخورن قمار میکنن تریاک میکشن دختر بازی میکنن ...
حکم چیه ؟
میگه : گیشنیز
یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟
یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم
به یه نفر می گن یه اگهی تبلیغاتی در مورد خمیر دندان پونه بگو
میگه: خمیر دندونه پونه چشمو نمی سوزونه
از یک معتاد میپرسن چطور شد که معتاد شدی؟
میگه با بچه ها قرار گزاشتیم روزهای تعطیل تفریحی بکشیم یه هویی خوردیم به عیدنوروز
می دونی چرا توشک رو قبل از دوختن با چوب می زنن ؟
چون بعدا هر چی دید صداش در نیاد
حیف نان میمیره میره اون دنیا، ازش میپرسن چی شد مردی؟
میگه داشتم شیر میخوردم ! میگن: شیرش فاسد بود؟
میگه نه بابا، گاوه یهو نشست...
قاضی: «چرا دستت را در جیب این آقا کردی؟» متهم: «جناب قاضی! خیال کردم جیب خودم است.»
قاضی: «پس چرا پولهایش را برداشتی؟» متهم: «یعنی میفرمایید اختیار جیب خودم را هم ندارم!»
حیف نان شهردار می شه،
صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر می شه...شب می شه...ولی خبری ازش نمی شه.
نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه. زنش می پرسه: کجا بودی تا این وقت شب؟
حیف نان می گه: والله موقع کلنگ زدن،
مردم تشویقم کردن، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم!!!
مسافری که تازه به شهر وارد شده بوده از آقای خنگ می پرسه ما اینجا غریبیم... کجا آمپول می زنن...
طرف باسنش رو نشون می ده می گه اینجا!
یارو ریش پروفسوری داشته،
میره پیش رفیقاش و میگه: هر سوالی دارین امروز بپرسین، فردا میخوام ریش هامو بزنم!
یه معتاد 2 تا سیگار تو دهنش گرفته بود داشت می کشید
ازش میپرسن چرا 2 تا سیگار می کشی
میگه یکی واسه خودم یکی هم از طرف دوستم که زندونه
بعد از یه مدتی می بینن همون معتاد یه دونه سیگار می کشه
بهش میگن حتما دوستت از زندان آزاد شده
میگه نه خودم ترک کردم!
به یارو میگن چرا خودترو به سپر ماشین میزنی میگه می خوام اوقات فراغتم سپری بشه
یه آدم لنگ با کشتی میره سفر، وقتی برمی گرده، می پرسن: سفر خوب بود؟
میگه نه بابا همش استرس داشتم. چون هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب!