اندیشه خداوند بالاتر از تفکر کوتاه ماست
به اندیشه قشنگ خداوند میسپارمت
پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست .....
هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر ، یک پازل جدید براش ساختی هنر کردی
انسـان عادی مثل شهـر ی ست 100 دروازه کـه تقـدیر از هر دری بر او وارد میشود
اما فـرد حکیـم همانند کاخی است با یـــک در که تقـدیر قبل از ورود به آن در می زنـد
همان غاری که از وارد شدن به آن واهمه دارید ، میتواند سرچشمه
آن گنجی باشد که دنبالش می گشتید . . .
خواهر کوچکم از من پرسید پنج وارونه چه معنا دارد؟
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرت زده گفت روی دیوار و درختان دیدم
بازهم خندیدم
گفت دیروز خودم دیدم پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بعدها وقتی غم سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان میفهمی پنج وارونه چه معنا دارد
مشکل از تو نبود
از من بود
با کسی حرف میزدم
که سمعک هایش را
پیش دیگری جا گذاشته بود....
برهنه ات می کنند تا بهتر شکسته شوی....
نترس گردوی کوچک....
آنچه سیاه می شود .... روی تو نیست،، دست آنهاست
عشق یعنی : شب نشینی با خدا ، گفتگو با ناله اما بیصدا
عشق یعنی : پرتاب گلی از سوی دوست هر کجا باشد دلم همراه اوست
دانـایـان می کوشند خود را همرنگ محیط کنند امــا دیــوانــگان سعی میکنند محیـط را به رنــگ خـود در آورنـد.
چشم دیگران چشمی است که ما را ورشکست میکند
اگر همه بغیر از خودم کور بودند , من نه به خانه باشکوه احتیاج داشتم نه به مبل عالی .
90daraje be chap becharkhoon bad bekhoon
<3 <3
<3<3<3<3<3<3
<3 <3
<3<3<3<3<3<3
<3
<3
<3<3<3<3
<3 <3
<3 <3
<3<3<3<3
<3<3<3<3
<3
<3
<3
<3<3<3<3
<3<3<3<3<3<3
<3 <3 <3
<3 <3 <3
<3<3<3<3<3
<3
<3
<3<3<3<3<3
*.*;'.*"*,*.L*;'.
*,*.* " O *"*,*.*;
*"*,*.*;'*"*,V*.*;'
*,*.*E;'.*"**"*
ببین برات LOVE ترکوندم
بگم سلام دل میگیره
بگم علیک دل میمیره
فقط میگم دوست دارم
اینجور دل آروم میگیره . .
شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی…
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی
زیر سایه بون چشمات تو شبستون نگاهت، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم،
بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون، میون نامهربونی تا بخویی برات میمیرم....
خواهش میکنم: بی حوصلگی هایم را ببخش، بداخلاقی هایم را فراموش کن،
بی اعتنایی هایم را جدی نگیر، در عوض من هم تو را میبخشمکه مسبب همه ی اینهایی.
دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن ،
از آدمایی که میخوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستند ،
از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره !
عشق امانت با ارزشی است که هر کسی تو قلبش می زاره ،
برای همینه که هر وقت بخوای عشق رو از کسی پس بگیری ، باید قلبشو بشکونی .
اونی که بیشتر عاشقه ، کمتر وفا می بینه ، اونی که کمتر وفا داره ،
بیشتر محبت می بینه ، اینه اون دنیایی که همه عاشقشن .
منو با سادگی هات تازگی کن ، خدایی کن یه لحظه بندگی کن ،
نذار از دست بره این عشق ساده ، بمیر و با من یک بار زندگی کن .
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم ، غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم .
هیچ کس اشکی برای ما نریخت ، هر که با ما بود از ما می گریخت ،
چند روزی هست حالم دیدنیست ، حال من از این و آن پرسیدنیست ،
گاه بر روی زمین زل می زنم ، گاه بر حافظ تفاءل می زنم ،
حافظ فالم را گرفت ، یک غزل آمد که حالم را گرفت ، ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم .
زندگی درک همین امروز است ، ظرف دیروز پر از بودن توست ،
شاید این خنده که امروز دریغ کردی ، آخرین فرصت همراهی ماست .
همه لرزش دست و دلم از آن بود ، که عشق پناهی گردد ، پروازی ، نه گریزگاهی گردد .
(احمد شاملو)
درفراسوهای عشق تو را دوست دارم ، در فراسوی پرده و رنگ ،
در فراسوی پیکرهایمان ، با من وعده ی دیداری بده .
(احمد شاملو)
جانم از غم تباه شد ای واه ، روزم از عشق شد سیاه سیاه ،
سوختم ، سوختم ، دریغ ، دریغ ، مگر ای شیخ عشق بود گناه ؟!
(احمد شاملو)
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟
جایی که می ری مردمی داره که می شکننت ، نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی ،
تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری ، قلب می ذارم که جا بدی ، اشک می دم که همراهیت کنه ،
و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم .
(احمد شاملو)
یه دوست خوب می گفت : آدما مثل کتابن ، تا وقتی تموم نشدن جذابن ،
پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی ،
چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه .
امروز بهترین ساعتم رو شکستم ، چون لحظه های بی تو بودن را به رخم می کشید .